در هفتههای اخیر، بحث بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران، موسوم به مکانیسم ماشه، بار دیگر به یکی از مهمترین موضوعات در محافل سیاسی و دیپلماتیک جهان تبدیل شده است. ولی معلوم نیست که آیا اجرای دوباره این تحریمها میتواند جمهوری اسلامی را به میز مذاکره باز خواهد گرداند. تجربههای پیشین نشان میدهد که تأثیرگذاری این ابزار نه تنها به خودِ تحریمها وابسته است، بلکه به نحوه اجرا، هماهنگی بینالمللی و شرایط داخلی ایران نیز بستگی دارد. در این میان، ایالات متحده و متحدانش بر سر میزان و نحوه بهرهگیری از مکانیسم ماشه اختلافهایی دارند، اما همه طرفها میدانند که این ابزار، اگر درست به کار گرفته شود، میتواند بر محاسبات تهران اثر بگذارد.
مکانیسم ماشه در توافق هستهای سال ۲۰۱۵ به عنوان راهکاری پیشبینی شده بود تا اگر ایران تعهداتش را نقض کند، تحریمهای سازمان ملل بهطور خودکار بازگردند. این سازوکار قرار بود اطمینان دهد که ایران راهی برای فرار از مجازات نخواهد داشت. اما در عمل، پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و واکنش متقابل ایران به کاهش تعهدات هستهای، این سازوکار به حالت تعلیق درآمد و عملا به موضوعی اختلافبرانگیز بدل شد. اکنون با توجه به بنبست طولانی در مذاکرات و افزایش سطح فعالیتهای هستهای ایران، دوباره بحث بر سر فعال کردن این مکانیسم بالا گرفته است.
در شرایط کنونی، ایران به سطحی از غنیسازی اورانیوم رسیده که نگرانیها درباره امکان دستیابی این کشور به توانایی تسلیحات هستهای را جدیتر کرده است. گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میدهد که تهران ذخایر اورانیوم غنیشده خود را بهطور چشمگیری افزایش داده و همکاریهایش با ناظران بینالمللی را محدود کرده است. این وضعیت کشورهای غربی را به این نتیجه رسانده که ادامه سیاست صبر و انتظار دیگر جواب نمیدهد و لازم است فشارهای جدیدی اعمال شود.
تداوم غنیسازی اورانیوم و کاهش تعهدات هستهای ایران کشورهای غربی را به این نتیجه رسانده که ادامه سیاست صبر و انتظار دیگر جواب نمیدهد و لازم است فشارهای جدیدی اعمال شود.
با این حال، پرسش کلیدی این است که آیا بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل واقعا میتواند ایران را وادار به تغییر مسیر کند؟ برای پاسخ به این پرسش، باید چند عامل مهم را در نظر گرفت. نخست آنکه تحریمهای شورای امنیت به دلیل ماهیت بینالمللیشان مشروعیت بیشتری دارند و به راحتی نمیتوان آنها را دور زد. این تحریمها میتواند بر تجارت تسلیحاتی، برنامه موشکی و مبادلات مالی ایران تأثیر مستقیم بگذارد و حتی کشورهایی مانند روسیه و چین را، که در سالهای اخیر روابط نزدیکی با تهران داشتهاند، در موقعیت دشواری قرار دهد. دوم آنکه بازگشت تحریمها پیام سیاسی روشنی به ایران خواهد داد؛ پیامی که نشان میدهد جامعه جهانی نسبت به نقض تعهدات هستهای بیتفاوت نیست.
اما در سوی دیگر، نباید فراموش کرد که ایران در سالهای گذشته توانسته تا حدی با تحریمها کنار بیاید و حتی برخی از آنها را بیاثر کند. تهران شبکههای اقتصادی جایگزینی ایجاد کرده و با تکیه بر صادرات نفت به برخی کشورها و افزایش همکاری با بلوکهای غیرغربی، از شدت فشارها کاسته است. بنابراین تحریمهای جدید اگر تنها در سطح نمادین باقی بماند، ممکن است تأثیر مورد انتظار را نداشته باشد. از این منظر، اجرای کارآمد مکانیسم ماشه نیازمند هماهنگی کامل میان قدرتهای بزرگ و نظارت جدی بر مسیرهای دور زدن تحریمها است.
یکی دیگر از جنبههای مهم، واکنش داخلی ایران است. تجربه گذشته نشان میدهد که فشار اقتصادی گاهی موجب شده مقامات جمهوری اسلامی مواضع خود را در مذاکرات تغییر دهند، اما در مواردی نیز همین فشارها باعث انسجام بیشتر حاکمیت و مقاومت سرسختانهتر شده است. رهبران ایران همواره تحریمها را به عنوان ابزاری برای باجگیری سیاسی معرفی کرده و تلاش کردهاند آن را به افکار عمومی چنین جلوه دهند که هدف اصلی غرب تضعیف استقلال کشور است. بنابراین نمیتوان به طور قطعی پیشبینی کرد که بازگشت تحریمهای سازمان ملل لزوما به ازسرگیری مذاکرات منجر خواهد شد.
در این میان، آمریکا با یک چالش جدی روبهرو است. از یک سو، دولت واشنگتن میخواهد نشان دهد که نسبت به تهدید هستهای ایران بیتفاوت نیست و ابزارهای فشار خود را حفظ کرده است. از سوی دیگر، فعال کردن مکانیسم ماشه میتواند شکافهای بیشتری میان آمریکا و برخی متحدانش ایجاد کند. کشورهای اروپایی اگرچه از گسترش فعالیتهای هستهای ایران نگراناند، اما هنوز نسبت به بازگشت کامل تحریمهای سازمان ملل تردید دارند، زیرا بیم آن دارند که چنین اقدامی مسیر دیپلماسی را بهطور کامل ببندد.
در سطحی وسیعتر، بازگشت تحریمها میتواند بر روابط ایران با روسیه و چین نیز اثر بگذارد. این دو کشور در سالهای اخیر تلاش کردهاند روابط اقتصادی و امنیتی خود با تهران را گسترش دهند. با این حال، قرار گرفتن در برابر تحریمهای سازمان ملل میتواند همکاریهای آنها را محدود کند، زیرا بسیاری از شرکتهای روسی و چینی از ترس عواقب حقوقی و مالی حاضر به نقض آشکار قطعنامههای شورای امنیت نخواهند بود. این مسأله در نهایت میتواند فضای تنفسی ایران را کاهش دهد و محاسبات رهبرانش را تحت تأثیر قرار دهد.
یکی از پیامدهای احتمالی فعال شدن مکانیسم ماشه این است که دوباره فضای تقابل شدید میان ایران و غرب را زنده کند. تهران ممکن است در واکنش به بازگشت تحریمها، سطح همکاریهای خود با آژانس را بیش از پیش کاهش دهد و حتی تهدید به خروج کامل از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای کند. چنین اقدامی میتواند بحران را وارد مرحلهای تازه کند که مدیریت آن بسیار دشوارتر خواهد بود. در این صورت، نه تنها احتمال بازگشت ایران به میز مذاکره کاهش مییابد، بلکه خطر درگیریهای منطقهای نیز افزایش مییابد.
تحریمهای سازمان ملل بینالمللیشان مشروعیت بیشتری دارند و نمیتوان به راحتی آنها را دور زد و حتی کشورهایی مانند روسیه و چین را، که روابط نزدیکی با تهران دارند، میتواند در موقعیت دشواری قرار دهد.
از سوی دیگر، برخی تحلیلگران بر این باورند که اجرای دوباره تحریمها در عین حال میتواند نوعی ابزار فشار برای باز کردن مسیر مذاکره باشد. از نگاه آنان، ایران اگر احساس کند که هزینههای بیعملی بسیار بالا رفته، ممکن است به این نتیجه برسد که تنها راه کاهش فشارها گفتوگو و توافق است. این همان منطق اصلی طراحان مکانیسم ماشه در برجام بود: ایجاد تهدیدی معتبر که ایران را وادار کند پای میز مذاکره بنشیند.
با این حال، موفقیت این راهبرد مشروط به چند عامل است. نخست، تحریمها باید به گونهای طراحی و اجرا شوند که هزینههای واقعی برای ایران به همراه داشته باشند و امکان دور زدن آنها حداقل باشد. دوم، کشورهای غربی باید در پیامرسانی خود هماهنگ باشند تا تهران متوجه شود که گزینه دیگری جز گفتوگو ندارد. سوم، همزمان باید افق روشنی برای کاهش فشارها در صورت بازگشت ایران به تعهداتش ترسیم شود تا انگیزه لازم برای همکاری ایجاد گردد.
در نهایت، این پرسش باقی میماند که آیا تحریمهای تازه سازمان ملل به تنهایی میتوانند بنبست موجود را بشکنند یا نیازمند ترکیب با ابزارهای دیگر هستند. به نظر میرسد پاسخ در راهبردی ترکیبی نهفته باشد؛ راهبردی که هم فشار اقتصادی مؤثر را در برگیرد و هم روزنهای برای دیپلماسی باقی بگذارد. تنها در چنین شرایطی است که احتمال دارد ایران محاسبات خود را تغییر دهد و به مسیر گفتوگو بازگردد.
به طور خلاصه، بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران از طریق مکانیسم ماشه میتواند نقطه عطفی در مناقشه هستهای باشد. این اقدام پیام روشنی به تهران خواهد داد که جامعه جهانی نقض تعهدات را تحمل نخواهد کرد. با این حال، تأثیرگذاری واقعی آن بستگی به هماهنگی بینالمللی، نحوه اجرا، و واکنش داخلی ایران دارد. تجربه نشان داده که فشار به تنهایی کافی نیست؛ بلکه باید با چشمانداز روشن دیپلماسی همراه شود. آینده این پرونده همچنان نامشخص است، اما روشن است که مکانیسم ماشه اگر با تدبیر و انسجام به کار گرفته شود، میتواند نقش مهمی در شکل دادن به تصمیمات ایران ایفا کند.