در میانه تابستان ۲۰۲۵، رسانه اسرائیلی «یدیعوت آهرونوت» به نقل از منابع اطلاعاتی غربی ناشناس گزارش داد که چین «در حال بازسازی» زرادخانه موشکی ایران پس از جنگ دوازدهروزه میان ایران، اسرائیل و ایالات متحده است. این گزارش جزئیات خاصی ارائه نکرده و دولت چین نیز آن را تأیید نکرده است، اما ادعاهای مطرحشده از آن زمان در روزنامههای غربی بازتاب یافته و گمانهزنیهای فراوانی درباره انگیزههای چین برای دخالت در جنگی که به نظر میرسید از آن پرهیز دارد، ایجاد کرده است.
همکاری چین با برنامه موشکی ایران پدیدهای نوظهور نیست. این همکاری به پس از جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۸ بازمیگردد، زمانی که رژیم تهران تولید موشک را در اولویت قرار داد. پس از سالها تحمل حملات موشکهای اسکاد عراق به شهرهای ایران، موشکها به بخشی محوری از استراتژی نظامی تهران تبدیل شدند. برای دستیابی به فناوری و آموزش مهندسان، ایران به شرکای خارجی، بهویژه کره شمالی و چین، وابسته شد. چین نهتنها موشکهای بالستیک کوتاهبرد، کروز و ضدکشتی به ایران فروخت، بلکه در سال ۱۹۸۸ موشکهای بالستیک میانبرد DF-3 را به عربستان سعودی نیز عرضه کرد.
با این حال، ایران بهسرعت به دنبال توسعه صنعت دفاعی داخلی خود برای تولید و توسعه موشکها بود. در نتیجه، نقش چین در این حوزه به شکلی محدود باقی ماند. پکن به جای فروش سیستمهای آماده، بر ارائه تخصص علمی و قطعات خاص به مجتمع نظامی-صنعتی ایران تمرکز داشته و به طور خاص، چین به مهندسان ایرانی در زمینه سیستمهای پیشرانش و هدایت موشکها کمک کرد. تحلیلگران نظامی برآورد میکنند که موشکهای بالستیک ایرانی مانند شهاب-۳ یا فاتح-۱۱۰ به قطعات چینی وابسته بودهاند. حتی برخی از موشکهایی که ایران به حزبالله در لبنان و حوثیها در یمن منتقل کرده، کپیهایی از موشکهای چینی C-704 و C-802 بودهاند. در ازای این کمکهای فنی، چین نفت ایران را با تخفیف دریافت کرده است.
برای آژانسهای اطلاعاتی غربی، ماهیت این همکاریها، که بیشتر بر انتقال دانش و فناوریهای دوگانه متمرکز است تا صادرات تسلیحات کامل، ردیابی را دشوارتر میکند. این نوع همکاریها توجه عمومی کمتری جلب میکنند و آگاهیبخشی درباره آنها چالشبرانگیزتر است. از زمان دولت بیل کلینتون در دهه ۱۹۹۰، ایالات متحده حمایت چین از برنامه موشکی ایران را محکوم کرده، اما این موضوع هیچگاه به اولویت اصلی در دستور کار واشنگتن تبدیل نشده است.
پکن به جای فروش سیستمهای آماده، بر ارائه تخصص علمی و قطعات خاص به مجتمع نظامی-صنعتی ایران تمرکز داشته و به طور خاص، چین به مهندسان ایرانی در زمینه سیستمهای پیشرانش و هدایت موشکها کمک کرد.
زمینه تاریخی و تغییرات جهانی
برخی ممکن است استدلال کنند که این تحولات به سه دهه پیش بازمیگردد، زمانی که چین هنوز قدرت جهانی کنونی نبود. سرکوب میدان تیانانمن در سال ۱۹۸۹ وجهه بینالمللی پکن را خدشهدار کرده بود و تعاملاتش با جامعه جهانی محدودتر بود. برای مثال، چین در آن زمان به رژیم کنترل فناوری موشکی (MTCR) نپیوسته بود (و هنوز هم نپیوسته) و تنها در سال ۱۹۹۲ به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) ملحق شد. با این حال، باید توجه داشت که همکاری موشکی چین و ایران هرگز به طور کامل متوقف نشده است.
در اواخر آوریل ۲۰۲۵، تنها یک ماه پیش از آغاز حملات هوایی اسرائیل به ایران، وزارت خزانهداری ایالات متحده شش نهاد و شش فرد چینی را به دلیل تأمین «مواد پیشران» برای تولید سوخت جامد موردنیاز برای پیشرانش موشکهای ایران در فهرست تحریمها قرار داد. به دلیل ماهیت فنی این تبادلات، این بیانیه توجه عمومی محدودی را به خود جلب کرد. این امر نشاندهنده تداوم همکاریهای محتاطانه اما مداوم بین پکن و تهران است.
اهمیت زمانبندی گزارشها
گزارشهای اخیر رسانههای اسرائیلی نشاندهنده یک نقطه عطف در همکاری چین و ایران نیست، اما زمانبندی آنها از چند جهت اهمیت دارد. نخست، این گزارشها نیاز مبرم ایران به بازسازی زرادخانه موشکی خود پس از جنگ دوازدهروزه را برجسته میکنند. پیش از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل و درگیریهای منطقهای پس از آن، استراتژی نظامی ایران به موشکهای بالستیک و شبکهای از گروههای نیابتی در خاورمیانه، از جمله حزبالله، حوثیها و جهاد اسلامی فلسطین، وابسته بود تا به عنوان بازدارندهای در برابر اسرائیل عمل کند. اما عملیات نظامی اخیر اسرائیل این گروههای نیابتی را به شدت تضعیف کرده و عمق استراتژیک پیشین تهران را از بین برده است. در نتیجه، مؤثرترین راه برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای بازسازی بازدارندگی در برابر اسرائیل، بازسازی موجودی موشکی آن است.
ایران برای بازسازی توان نظامی خود به سطح پیش از جنگ ژوئن دستکم به یک سال زمان و حمایت خارجی نیازمند است و در مقایسه با روسیه، چین در موقعیت بهتری برای پاسخگویی به نیازهای ایران است.
با توجه به خسارات وارده به انبارها و کارخانههای موشکی ایران در حملات هوایی اسرائیل، فرآیند تسلیح مجدد تهران طولانی و پرهزینه خواهد بود. کارشناسان مستقل برآورد میکنند که بازگشت به سطح پیش از جنگ ژوئن دستکم یک سال زمان نیاز دارد. برای این منظور، ایران به حمایت خارجی وابسته است. روسیه گزینه آشکاری به نظر میرسد. مسکو از مدتها پیش سامانههای دفاع هوایی به ایران ارائه کرده و همکاری نظامی بین دو کشور در دو سال گذشته، بهویژه با تأمین پهپادها و هواپیماهای بدون سرنشین ایران برای حمایت از عملیات نظامی روسیه در اوکراین، شدت یافته است. اما جنگ طولانیمدت با کییف منابع روسیه را تحلیل برده و صنعت دفاعی آن قادر به تأمین نیازهای ایران نیست. در مقابل، چین در موقعیت بهتری برای پاسخگویی به نیازهای سپاه پاسداران قرار دارد.
پیامدهای منطقهای و جهانی
زمانبندی این گزارشها همچنین به دلیل گمانهزنیها درباره احتمال جنگی جدید بین ایران و اسرائیل اهمیت دارد. افشای ارزیابیهای اطلاعاتی اسرائیل پیامی به پکن ارسال میکند: در محیط پس از ۷ اکتبر، اسرائیل دیگر چنین فعالیتهایی را تحمل نمیکند و ممکن است علیه آنها اقدام کند. این گزارشها با هدف ترغیب چین به دوری از فرآیند تسلیح مجدد ایران منتشر شدهاند.
اسرائیل به تنهایی قادر به اجبار چین نیست و دولت ایالات متحده نیز بعید است همکاری موشکی چین و ایران را به اولویت اصلی خود تبدیل کند. با این حال، واشنگتن میتواند از راههایی فشار بیشتری بر چین وارد کند تا از برنامه بالستیک ایران فاصله بگیرد. در چارچوب مذاکرات تجاری جاری بین پکن و واشنگتن، توقف همکاری نظامی چین و ایران میتواند شرطی برای دسترسی شرکتهای چینی به فناوریهای آمریکایی، مانند میکروچیپهای انویدیا، باشد.
در صورت عدم تحقق چنین خواستههایی، ایالات متحده میتواند با علنیتر کردن اقدامات چین در برابر شرکای خاورمیانهای، مانند کشورهای حاشیه خلیج فارس، فشار را افزایش دهد. این افشاگریها یادآوری ناخوشایندی از فعالیتهای نظامی چین در منطقه است. در دوران شی جینپینگ، مقامات چین بارها تأکید کردهاند که علاقهای به درگیری در مناقشات محلی ندارند و به طرفهای درگیر تسلیحات عرضه نمیکنند. در عوض، دولت چین روابط مبتنی بر معاملات تجاری سودمند دوجانبه را ترجیح میدهد. سند سیاست عربی چین در سال ۲۰۱۶ از «نتایج برد-برد» سخن گفت و «مداخله خارجی» را محکوم کرد.
اسرائیل به تنهایی قادر به اجبار چین به عدم همکاری با ایران نیست و دولت ایالات متحده نیز بعید است همکاری موشکی چین و ایران را به اولویت اصلی خود تبدیل کند.
اما تاریخچه دخالت چین در برنامههای موشکی در خلیج فارس این روایت مثبت را تضعیف میکند و تناقضهای سیاست موشکی چین در منطقه را برجسته میسازد. گزارشها حاکی از حمایت نهادهای چینی از تولید محلی موشک در عربستان سعودی است. همچنین، قطر در رژه نظامی روز ملی خود در سال ۲۰۱۷ یک موشک بالستیک کوتاهبرد چینی را به نمایش گذاشت. این انتقالها میتوانند پیامدهای چشمگیری داشته باشند: در سال ۲۰۱۶، یک کشتی نیروی دریایی امارات متحده عربی توسط موشکی از حوثیها که ایران تأمین کرده بود و احتمالاً کپی یک موشک چینی بود، مورد اصابت قرار گرفت.
انتخابهای پیش روی چین
سیاست غیرانتخابی چین در انتقال موشکها به مسابقه تسلیحاتی منطقه دامن زده و در نهایت بر منافع امنیت ملی متحدان ایالات متحده مانند اسرائیل و کشورهای خلیج فارس تأثیر میگذارد. با وجود تهدید واقعی و فوری جنگ جدید بین ایران و اسرائیل، چین باید از خود بپرسد: آیا حفظ همکاری نظامی با ایران به قیمت به خطر افتادن دیپلماسی «برد-برد» ادعاییاش در منطقه خلیج فارس ارزش دارد؟
در حالی که همکاری نظامی چین و ایران سابقهای طولانی دارد، گزارشهای اخیر نشاندهنده تداوم یک الگوی محتاطانه و نه یک تغییر اساسی است. با این حال، در جهانی که تنشهای منطقهای رو به افزایش است، پکن باید هزینههای استراتژیک حمایت از برنامه موشکی ایران را در برابر منافع گستردهتر خود در خاورمیانه سبکوسنگین کند. تصمیم چین در این زمینه نهتنها بر روابطش با ایران، بلکه بر جایگاهش بهعنوان یک بازیگر مسئول در منطقه تأثیر خواهد گذاشت.
ژان-لوپ سامان پژوهشگر ارشد غیرمقیم در شورای آتلانتیک و پژوهشگر ارشد مؤسسه خاورمیانه دانشگاه ملی سنگاپور است.