چهار سال پیش آمریکا در طولانیترین جنگ خود شکست خورد. این هفته سالگرد پایان شرمآور دو دهه حضور نیروهای آمریکایی و متحدانش در افغانستان است. حتی در هنگام خروج نیز یک بمبگذاری انتحار در فرودگاه کابل، ۱۳ سرباز آمریکایی را کشت اما واشنگتن متحدان خود را همراه با میلیاردها دلار تجهیزات نظامی در افغانستان رها کرد و خارج شد. جایگاه جو بایدن پس از این فاجعه که قابل پیشبینی و قابل پیشگیری بود، هرگز بهبود نیافت.
تصرف کابل توسط طالبان در اوت ۲۰۲۱، یادآور سقوط سایگون ویتنام در آوریل ۱۹۷۵ بود. خروج آخرین هلیکوپترهای آمریکایی از ویتنام در ۵۰ سال پیش، دورهای طولانی از انزوای دیپلماتیک و تحریم اقتصادی را علیه دولت کمونیستی آن کشور که در جنگ پیروز شده بود، به دنبال داشت. روابط دیپلماتیک آمریکا و ویتنام ۲۰ سال بعد، در ۱۹۹۵، برقرار شد و آمریکا یک دفتر ارتباطی در هانوی گشود. سه دهه پس از آن، ویتنام به یکی از شرکای تجاری و امنیتی مهم آمریکا در جنوب شرق آسیا تبدیل شد، با آنکه سابقه دولت این کشور در سرکوب داخلی برای واشنگتن نگرانکننده بود.
تصور برقراری روابط دیپلماتیک رسمی با طالبان، گروهی که اسامه بنلادن را پناه داد و بیش از ۲۴۰۰ سرباز آمریکایی را کشت، هنوز دشوار است. وزارت خزانهداری آمریکا کماکان طالبان را یک گروه تروریستی بینالمللی میداند که تصور تبدیل افغانستان به شریک استراتژیک، را حتی دشوارتر میکند.
از سوی دیگر، دونالد ترامپ در مه با لغو تحریمهای سوریه اعلام کرد آمریکا «دشمنان دائمی» ندارد. بر اساس این دیدگاه، تعامل با طالبان در راستای منافع ملی است. گزینه دیگر، واگذاری نفوذ استراتژیک به رقبا و دور شدن بیشتر از مردم افغانستان است که به وعدههای آمریکا مبنی بر اینکه میدان را خالی نخواهد کرد، اعتماد کرده بودند.
تجربه ویتنام و دیگر کشورهایی که با آمریکا اختلافات عمیق دارند، نشان داده که تعامل اغلب از انزوا مؤثرتر بوده، بهویژه در زمینههای مشترک.
سابقه حقوق بشری طالبان فاجعهبار است. رفتارشان با زنان و دختران نفرتانگیز است؛ تحصیل فراتر از دبستان برای دختران و بسیاری از مشاغل برای زنان ممنوع است. مقامات سابق دولت افغانستان و نیروهای امنیتی آموزشدیده از سوی آمریکا کماکان تحت تعقیب طالبان قرار دارند و شکار میشوند.
تجربه ویتنام و دیگر کشورهایی که با آمریکا اختلافات عمیق دارند، نشان داده که تعامل اغلب از انزوا مؤثرتر بوده، بهویژه در زمینههای مشترک.
نگرانی اصلی، مبارزه با تروریسم است. بزرگترین تهدید اکنون داعش خراسان است که بمبگذاری اوت ۲۰۲۱ در فرودگاه کابل را صورت داد و عمدتاً در شرق افغانستان نزدیک پاکستان فعالیت میکند. طالبان و داعش خراسان دشمنان قسمخورده یکدیگرند. داعش خراسان سال گذشته در جریان محاصره یک کنسرت بیش از ۱۴۰ نفر را کشت. این سازمان با استفاده از اپلیکیشنهای رمزنگاریشده و ویدئوهای جذاب، به جذب نیرو در اروپا میپردازد و با استفاده از ارزهای دیجیتال موفق شده که ردی از خود به جا نگذارد. تعامل با طالبان میتواند به اشتراک اطلاعات و مختل کردن فعالیتهای داعش خراسان کمک کند.
چین و پاکستان در مبارزه با تروریسم با افغانستان همکاریهای سهجانبه دارند. چین نگران مرز ۴۷ مایلی خود با دالان واخان افغانستان است و میخواهد از نفوذ شبهنظامیان اویغور به سینکیانگ جلوگیری کند. تاکنون فقط روسیه روابط دیپلماتیک رسمی با افغانستان دارد، اما کشورهایی مانند چین، ایران، قطر و امارات نمایندگان غیررسمی طالبان را پذیرفتهاند. دوازده کشور دیگر، از جمله ترکیه، هند، پاکستان و اتحادیه اروپا، به نوعی از تعامل دیپلماتیک در سطح پایین با طالبان تن دادهاند. و آمریکا نباید میدان دیپلماتیک را از دست بدهد.
تعامل با طالبان، علاوه بر چارهاندیشی برای نگرانیهای استراتژیک آمریکا میتواند فرایندهای کمکهای انسانی در افغانستان را تسهیل کند.
تعامل با طالبان، علاوه بر چارهاندیشی برای نگرانیهای استراتژیک آمریکا میتواند فرایندهای کمکهای انسانی در افغانستان را تسهیل کند. بیش از نیمی از مردم افغانستان به کمک فوری نیاز دارند. در حالی که کمکهای رسمی آمریکا به این کشور امسال قطع شده و جریان کمکهای بینالمللی نیز به دلیل تحریمها علیه طالبان و به رسمیت شناخته نشدن حکومتشان مختل شده است.
آمریکا میلیاردها دلار از داراییهای مسدودشده بانک مرکزی افغانستان را در اختیار دارد و همزمان سیستم بانکی این کشور را فلج کرده که سرمایهگذاری خارجی را ناممکن ساخته است این خود اهرم فشاری بر ضد طالبان در دست واشنگتن است.
همزمان، تعامل با طالبان، بهرهبرداری از ذخایر معدنی افغانستان، از جمله تریلیونها دلار ذخایر مواد کمیاب و لیتیوم، مس، آهن و کبالت، را ممکن میسازد. آمریکا در ۲۰ سال حضور نظامی خود در افغانستان نقشهبرداریهای گستردهای از معادن طبیعی این کشور انجام داد، اما حالا چین است که با طالبان قرارداد امضا میکند و سود میبرد.
و سرانجام اینکه، تعامل با طالبان میتواند سرنوشت آمریکاییهای ناپدیدشدهای را که احتمالاً در دست طالبان اسیرند، روشن کند.
البته آمریکا باید واقعبین باشد؛ تعامل با طالبان، لزوما تغییر فوری در رفتار آنها با زنان یا توقف اجرای احکام وحشیانه شریعت را به دنبال نخواهد داشت. اما ممکن است جناحهای معتدلتر در میان طالبان را تقویت کند. بهرسمیتشناختن حکومت این گروه میتواند با صورت محدود آغاز شود با وعده روابط کامل در آینده.
تعامل با طالبان، به معنای تغییر فوری در رفتار آنها با زنان یا توقف اجرای احکام شریعت نخواهد بود، اما واشنگتن از تعامل نکردن زیان خواهد ید؛ همانطور که از فراموش کردن افغانستان پس از خروج نیروهای شوروی زیان دید و اجازه داد که این کشور مامن عاملان حملات یازدهم سپتمبر شود.