در تابستان ۲۰۲۵، اسرائیل و ایالات متحده ضربهای سنگین به ایران وارد کردند. این حمله، که شامل ترور مقامات ارشد ایرانی، نابودی دفاع هوایی و بمباران سایتهای هستهای بود، منجر به مرگ بیش از هزار ایرانی و دهها اسرائیلی شد. اما آیا این پیروزی پایدار خواهد بود؟ مقالهای در مجله آتلانتیک، نوشته گرمی مککی، با عنوان «همسایهای از جهنم: آیا ایران از ضربه اسراییل و آمریکا قویتر خواهد شد؟» به بررسی این موضوع میپردازد و هشدار میدهد که ایران، با سابقهای از بازیابی پس از شکستها، ممکن است بار دیگر قویتر بازگردد. این متن خلاصهای از این مقاله اتلانتیک است:
در بیش از چهار دهه گذشته، جمهوری اسلامی ایران کوشیده است شبکهای گسترده از متحدان و گروههای نیابتی در خاورمیانه ایجاد کند. این شبکه که در ادبیات سیاسی تهران «محور مقاومت» خوانده میشود، از لبنان تا یمن و از عراق تا فلسطین گسترده شده است. هدف اصلی آن، به گفته مقامات ایرانی، دفاع از کشور و مقابله با نفوذ ایالات متحده و اسرائیل بوده است. اما در نگاه بسیاری از تحلیلگران غربی، این شبکه بیشتر ابزاری برای پیشبرد سیاستهای تهاجمی ایران و بیثبات کردن منطقه به شمار میآید.
پس از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷، جمهوری اسلامی خود را در موقعیتی دشوار میدید: کشوری خسته، منزوی و بدون منابع گسترده. در چنین شرایطی رهبران ایران به جای تکیه بر ارتش کلاسیک، به راهبردی جدید روی آوردند: ایجاد و حمایت از گروههای شبهنظامی در کشورهای منطقه. نخستین و مهمترین نمونه این سیاست حزبالله لبنان بود؛ گروهی که از دل جنگ داخلی لبنان و با حمایت مستقیم سپاه پاسداران شکل گرفت و بهتدریج به دشمن سرسخت اسرائیل بدل شد. حزبالله نهتنها بازوی نظامی ایران در مرزهای شمالی اسرائیل بود، بلکه الگویی برای دیگر گروههای مورد حمایت تهران هم شد. به مرور زمان، ایران شبکهای متنوع از متحدان پیدا کرد: حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، گروههای شبهنظامی شیعه در عراق، نیروهای وابسته در سوریه و انصارالله یا همان حوثیها در یمن.
هدف اصلی محور مقاومت، در نگاه بسیاری از تحلیلگران غربی، پیشبرد سیاستهای تهاجمی ایران و بیثبات کردن منطقه است
این شبکه در دهههای بعدی گسترش یافت و توانست در بسیاری از جبههها دست بالا پیدا کند. از دید تهران، این گروهها خط مقدم دفاعی کشور بودند؛ دشمنان را صدها کیلومتر دورتر نگه میداشتند و هزینه هر اقدام نظامی علیه ایران را برای واشنگتن و تلآویو بالا میبردند. در دهه ۲۰۱۰، محور مقاومت به اوج قدرت رسید. ایران با هزینه نسبتاً اندک توانسته بود دشمنان خود را درگیر جنگهای فرسایشی کند و در عین حال نفوذ منطقهایاش را گسترش دهد. مقامات ایرانی با لحنی پیروزمندانه از محاصره اسرائیل سخن میگفتند و حتی نابودی آن را نزدیک میدانستند. در عراق، سوریه و لبنان نیز نفوذ ایران به اوج رسیده بود و متحدانش بخشی از ساختار قدرت شده بودند.
اما این تصویر چندان پایدار نماند. سالهای اخیر برای محور مقاومت سالهای افول بوده است. جنگ سوریه اگرچه بشار اسد را بر سر قدرت نگه داشت، اما هزینههای هنگفتی بر دوش ایران گذاشت. دهها میلیارد دلار صرف حمایت از دمشق شد، در حالی که نتیجه نهایی چیزی جز ویرانی و نارضایتی عمومی نبود. در لبنان، حزبالله که زمانی به عنوان قهرمان مقاومت شناخته میشد، امروز درگیر بحرانی گسترده است. فروپاشی اقتصادی و اعتراضهای اجتماعی، اعتبار این گروه را به شدت کاهش داده و بسیاری از لبنانیها آن را مسئول بنبست سیاسی کشور میدانند. در عراق هم گروههای وابسته به ایران با اعتراضهای مردمی روبهرو شدهاند. بسیاری از عراقیها این گروهها را عامل فساد و ابزار دخالت خارجی معرفی میکنند. در نتیجه، نفوذ ایران در بغداد کمتر از گذشته شده است.
از سوی دیگر، حالا اسرائیل و آمریکا راهبردی تهاجمیتر در پیش گرفتهاند. حملات هوایی اسرائیل به کاروانهای تسلیحاتی حزبالله و مواضع ایرانی در سوریه شدت یافته است. در جریان جنگ ۱۲ روزه حتی برخی تأسیسات هستهای ایران در خاک این کشور هدف حمله قرار گرفتند. آمریکا علاوه بر اعمال تحریمهای فلجکننده، فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و رهبران شبهنظامیان عراقی را نیز هدف قرار داده است. ترور قاسم سلیمانی در ژانویه ۲۰۲۰ ضربهای سنگین بود که بسیاری آن را نقطه عطفی در مسیر محور مقاومت دانستند. همه این اقدامات نشان داد که بازدارندگی ایران در برابر دشمنانش تضعیف شده و دیگر نمیتواند مانند گذشته مانع از حملات مستقیم شود.
فروپاشی اقتصادی و اعتراضهای اجتماعی، از اعتبار حزبالله لبنان به شدت کاسته و بسیاری از لبنانیها آن را مسئول بنبست سیاسی کشور میدانند.
با این حال، تضعیف به معنای نابودی نیست. رژیمهای ایدئولوژیک و اقتدارگرا توانایی شگفتآوری برای بقا دارند. ایران نیز در گذشته نشان داده که میتواند از دل بحرانها دوباره سر برآورد. تجربه جنگ ایران و عراق نمونهای روشن است. خمینی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را «نوشیدن جام زهر» نامید، اما نظام جمهوری اسلامی نه تنها سقوط نکرد بلکه راهبردی تازه برگزید و نفوذ منطقهای خود را گسترش داد. امروز هم ممکن است وضعیت مشابهی حاکم باشد. هرچند ایران ضربه خورده، اما احتمال بازسازی محور مقاومت و یافتن شیوههای تازه برای مقابله با دشمنان وجود دارد. فناوریهای نوین مانند پهپادهای انتحاری، موشکهای دقیق و جنگ سایبری میتوانند ابزارهای جدید تهران باشند.
آنچه امروز در منطقه بهعنوان آرامش نسبی دیده میشود، بسیار شکننده است. ممکن است ایران در حال حاضر به دلیل فشارها و محدودیتها سکوت اختیار کرده باشد، اما این سکوت لزوماً به معنای پایان سیاست مقاومت نیست. صلح کنونی میتواند همانند جام زهری باشد که خمینی در پایان جنگ نوشید: پذیرشی موقت که دیر یا زود جای خود را به موج تازهای از درگیری خواهد داد. به بیان دیگر، هرچند امروز محور مقاومت تضعیف شده، اما روح آن همچنان زنده است و امکان بازگشتش وجود دارد.
حتی اگر امروز به نظر برسد ایران و متحدانش در موضع ضعف قرار دارند، تجربه نشان داده که این نظام توانایی بازگشت دارد. بنابراین، آینده خاورمیانه همچنان در هالهای از ابهام است و هیچ تضمینی وجود ندارد که آرامش کنونی پایدار بماند. تاریخ بارها ثابت کرده است که در این منطقه، شکستها میتوانند مقدمهای برای بازسازی و بازگشت باشند. همانگونه که ایران پس از جنگ هشتساله توانست خود را بازسازی کند، اکنون نیز ممکن است بتواند محور مقاومت را با چهرهای تازه احیا نماید.
ممکن است ایران در حال حاضر به دلیل فشارها و محدودیتها سکوت اختیار کرده باشد، اما این سکوت لزوماً به معنای پایان سیاست مقاومت نیست.
این روایت اگرچه به ظاهر از افول محور مقاومت سخن میگوید، در واقع هشداری است برای نادیده نگرفتن توان بالقوه ایران. در سالهایی که حزبالله در بحران فرو رفته، حوثیها زیر فشار هستند و نفوذ در عراق کاهش یافته، شاید این تصور شکل بگیرد که دوران محور مقاومت رو به پایان است. اما چنین نتیجهگیری شتابزده خواهد بود. ایران نشان داده است که در بدترین شرایط هم از ایدئولوژی خود عقبنشینی نمیکند و با انعطافپذیری و استفاده از فرصتها میتواند راهی برای ادامه مسیر بیابد.
به این ترتیب، هرچند امروز برای اسرائیل و آمریکا دورهای از موفقیت به نظر میرسد، اما این موفقیت میتواند موقت باشد. دشمنی تاریخی میان ایران و اسرائیل، رقابت ژئوپولیتیکی با عربستان و تنش دائمی با آمریکا همچنان ادامه دارد. هیچ نشانهای وجود ندارد که ایران از این سیاست صرفنظر کند. بنابراین، منطقه خاورمیانه همچنان با خطر بازگشت چرخهای تازه از خشونت روبهروست.
محور مقاومت ایران طی چهار دهه گذشته یکی از مهمترین معادلات امنیتی خاورمیانه بوده است. این محور اکنون با چالشهای جدی مواجه است: از تضعیف متحدان در لبنان و عراق تا فشارهای مستقیم آمریکا و اسرائیل. اما نباید قدرت بازسازی و انعطافپذیری ایران را دستکم گرفت. حتی اگر امروز صلحی نسبی برقرار باشد، فردا ممکن است دوباره بر طبل جنگ کوبیده شود.