ماه گذشته وقتی کاخ سفید میزبان نشست سران ارمنستان و آذربایجان برای امضا یک توافق صلح تاریخی بود، بخش عمده توجهات به غیبت چشمگیر روسیه معطوف شد. با این حال، تاثیر این توافق بر ایران، همسایه این دو کشور، رویدادی به مراتب مهمتر است که پیامدهای گستردهتری دارد. به طور دقیقتر، امضای یک توافق بلندپروازانه میان ایروان و باکو برای ایجاد یک شبکه ترانزیت جادهای و ریلی جدید، نشانهای از به حاشیه رانده شدن تهران است.
این توافق که به موجب آن یک بزرگراه و خط راهآهن استراتژیک از جنوب ارمنستان عبور کرده و جمهوری آذربایجان را به منطقه برونبوم آن، نخجوان، متصل میکند، یک پیروزی موفق برای غرب تلقی شده است. این پروژه ارتباطی که با حمایت آمریکا و پشتیبانی اتحادیه اروپا تقویت میشود، عملاً روسیه را به حاشیه رانده و ایران را نادیده گرفته است.
خلاصهای از این متن را بشنوید:
برخی منتقدان این توافق را تنها یک اقدام غربی میدانند که با انگیزههای ژئوپلیتیکی هدایت میشود. آنها ادعا میکنند که دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، صلح میان ارمنستان و آذربایجان، فرصتی را برای یک «معامله املاک و مستغلات» به سبک خود میبیند. این بدبینی با نامگذاری گستاخانه این پروژه توسط آمریکا که آن را «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» (TRIPP) نامید، تقویت شد. هرچند استدلال منتقدان بجاست اما از اهمیت این توافق چیزی کم نمیکند.
پس از جنگ سال ۲۰۲۰ و پیروزی نظامی جمهوری آذربایجان که نقشه ژئوپلیتیکی منطقه قفقاز جنوبی را به طرز چشمگیری تغییر داد، ایروان و باکو وارد یک رشته مذاکرات دیپلماتیک دشوار شدند که بارها با رکود مواجه شد. در این شرایط، توافق ماه اوت یک دستاورد ضروری و «برد-برد» برای امنیت پس از جنگ است. برای ارمنستان، پس از یک دوره پر از لفاظیهای حداکثری از سوی جمهوری آذربایجان، این توافق بازگشت خوشایندی به دیپلماسی به جای تهدید به زور، و برای جمهوری آذربایجان گامی مهم در جهت رسیدن به چشمانداز استراتژیک باکو برای تبدیل شدن به یک دروازه منطقهای به آسیای مرکزی و فراتر محسوب میشود.
برخی منتقدان میگویند دونالد ترامپ صلح میان ارمنستان و آذربایجان، را بیشتر فرصتی برای یک «معامله املاک و مستغلات» به سبک خود میبیند.
دور زدن ایران
با آنکه آمریکا این توافق را موفقیتی برای خود تلقی کرده، اما پیشرفت واقعی دیپلماتیک در دور قبلی مذاکرات میان رهبران ارمنستان و جمهوری آذربایجان در ماه ژوئیه در ابوظبی حاصل شد. این مذاکرات مبنایی شد برای نشست بعدی در واشینگتن و نقطه عطفی در حرکت دیپلماتیک گستردهتر. امارات نیز سرمایه دیپلماتیک خود را در این مذاکرات پردردسر به کار گرفت و تنها یک روز پیش از نشست ابوظبی، دیدارهای دوجانبه جداگانهای با هر دو طرف برگزار کرد که این امر نشاندهنده نقشی بزرگتر برای امارات در تامین صلح پایدار در منطقه قفقاز جنوبی است.
اما پیامدهای گستردهتر این توافق بیشتر برای ایران است. به حاشیه راندن تهران در این مذاکرات، تنها یک اقدام ژئوپلیتیکی نیست، بلکه یک تدبیر جغرافیایی است. از منظر ایران، این توافق چالشی فوری برای منافع ایران از طریق ارمنستان و گرجستان به سمت روسیه محسوب میشود و توانایی بالقوه ایران برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای در قفقاز جنوبی را بیش از پیش کاهش میدهد.
افزون بر این، نقش این توافق در «محاصره ایران» است. پس از کاهش محسوس قدرت نیروهای نیابتی ایران در خاورمیانه – و به ویژه تضعیف حزبالله و حماس – آسیبپذیری ذاتی ناشی از «معرض شمالی» ایران، اکنون با حضور برنامهریزیشده آمریکا در جنوب ارمنستان افزایش یافته است. با توجه به اینکه ایروان تنها همسایه دوست و باثبات تهران باقی مانده، محاصره ایران اکنون کامل خواهد شد.
توافق واشینگتن نه تنها یک گشایش دیپلماتیک در روابط ارمنستان و جمهوری آذربایجان است، بلکه چارچوبی برای ساخت زیرساختهای ارتباطی «شرق به غرب» نیز به شمار میرود. این بدان معناست که تغییر مسیر جادهها و راهآهنها از طریق جنوب ارمنستان، دائمی و بلندمدت بوده و در مقابل فشار یا ترغیب ایران آسیبپذیر نیست. چنین تحول برگشتناپذیری، هرگونه امکان برای بازیابی قدرت و نفوذ ایران در منطقه همسایه قفقاز جنوبی را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد.
از منظر ایران، این توافق چالشی فوری برای منافع ایران است و توانایی بالقوه تهران برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای در قفقاز جنوبی را کاهش میدهد.
بختآزمایی با روسیه
با وجود تحقق این پیامدهای منفی، ایران موجی از فعالیتهای دیپلماتیک با ارمنستان موضع مثبتتری اتخاذ کرده است. سفر مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران، به ارمنستان تنها ۱۰ روز پس از رویداد کاخ سفید، نخستین فرصت برای ایران بود تا به گفته یک بیانیه رسمی در شبکه «ایکس»، «نگرانیهای خود را در مورد حضور نیروهای ثالث در نزدیکی مرزهای مشترک» ابراز کند. همین نگرانی بعداً توسط رئیسجمهوری ایران در یک گفتوگوی تلفنی با همتای روساش نیز تکرار شد و او بر مخالفت تهران با «واگذاری مسائل منطقهای به خارج» تاکید کرد و از طرف ارمنستانی به دلیل اعطای نقش به آمریکا در عملیات راهها و خطوط آهن، انتقاد کرد.
فعالیت دیپلماتیک ادامه یافت و آرمن گریگوریان، دبیر شورای امنیت ملی ارمنستان، به تهران اعزام شد تا به دکتر پزشکیان و دیگر مقامات اطمینان دهد که دولت ارمنستان متعهد میشود «هیچ قدرت خارجی نمیتواند روابط دوستانه و استراتژیک کشورهای ما را مختل کند»، اظهاراتی که خبرگزاری «مهر» آنها را منتشر کرد. این اظهارات در پاسخ به پیشنهاد غیرمحتمل اعزام پرسنل نظامی آمریکایی برای تامین امنیت مسیرهای ترانزیت بود. اخیراً، رئیسجمهوری ایران اعلام کرده که دولت او به طور کلی از اطمینانبخشی ارمنستان راضی است و از آن زمان موضع آشتیجویانهتری اتخاذ کرده است. با این حال، به همان اندازه محتمل است که ایران به ناگزیر بودن این توافق پی برده باشد.
بنابراین، تهران با درک موضع ضعف خود اکنون برای حفظ آبرو تلاش میکند و استراتژی جدیدی در پیش گرفته که آن را تنها فرصت برای بازیابی قدرت خود میداند. این سناریوی واحد برای ایران برای بازیابی قدرت و نفوذ کاهشیافته خود، بر یک بختآزمایی محتمل – و در عین حال پرخطر – با روسیه استوار است. این چرخش مجدد به سمت اتکا به روسیه، توسط عناصر تندروتر در تهران هدایت میشود که حول محور آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سرلشکر عبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش، متمرکز هستند.
با این حال، این یک اقدام پرخطر و شاید از سر استیصال برای ایران است. محدودیتهای هرگونه انتظار از حمایت روسیه، با توجه به بیعملی مسکو در طول حملات اسرائیل-آمریکا به ایران در ماه ژوئن و همچنین مشغولیت مداوم این کشور در جنگ اوکراین، آشکار است. اما در عین حال، چشم دوختن به روسیه نیز وسوسهانگیز است، چراکه مسکو به احتمال زیاد فعالترین و حتی شاید موثرترین «برهمزننده بازی» است که توانایی تضعیف این توافق جدید مورد حمایت آمریکا میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان را دارد.