شنبه، ۱۵ شهریور ۱۴۰۴

/

۰۶ سپتامبر ۲۰۲۵

چشم‌انداز آینده قدرت در ایران

رهبران ایران برای مقابله با اسرائیل از گفتمان وحدت و مقاومت بهره می‌برند، اما خستگی داخلی فزاینده و جامعه چندپاره، قدرت روایت‌های بسیج‌گر گذشته را محدود کرده است.

شنبه، ۱۵ شهریور ۱۴۰۴

/

۰۶ سپتامبر ۲۰۲۵

چشم‌انداز آینده قدرت در ایران

رهبران ایران برای مقابله با اسرائیل از گفتمان وحدت و مقاومت بهره می‌برند، اما خستگی داخلی فزاینده و جامعه چندپاره، قدرت روایت‌های بسیج‌گر گذشته را محدود کرده است.

کامیار کیوان‌فر

کامیار کیوان‌فر، متخصص روابط عمومی با کارشناسی ارشد در امور سیاسی و مطالعات خاورمیانه است و در زمینه جنگ‌های نامتقارن پژوهش می‌کند.

کامیار کیوان‌فر

با تشدید تنش‌ها میان ایران و اسرائیل از طریق جنگ‌های نیابتی، حملات سایبری و ترورهای هدفمند، که اخیراً به حملات نظامی مستقیم منجر شد، بخش عمده توجهات بر موازنه قدرت در منطقه متمرکز شده است. اما باید به تحولات داخلی ایران نیز نگاهی انداخت، به‌ویژه با توجه به تشدید تنش‌های اخیر که می‌تواند پیامدهای جدی داشته باشد. در دهه ۱۹۸۰، جنگ به یکپارچگی محیط سیاسی آشفته ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ کمک کرد. اما امروز، در ایرانی که با خستگی سیاسی، چندپارگی ایدئولوژیک و سرخوردگی نسلی شکل گرفته، جنگ می‌تواند میان وفاداری، سکوت و مخالفت، شکاف عمیق‌تری ایجاد کند.

شاید رهبری تلاش کند تا چهارچوب‌های بسیج‌گر گذشته را احیا کند، اما شرایط کنونی نشان می‌دهد که یک درگیری خارجی، به جای ترمیم همبستگی، می‌تواند تنش‌های داخلی را در درازمدت تعمیق کند؛ به خصوص پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل.

خلاصه‌ای از این متن را بشنوید:

رهبری و مشروعیت

جمهوری اسلامی بار دیگر با یک تهدید خارجی مواجه است که پیامدهای داخلی دارد. پاسخ رهبری به درگیری با اسرائیل یادآور رویکردهای گذشته، به‌ویژه در دهه ۱۹۸۰ است، زمانی که آیت‌الله خمینی با تکیه بر جنگ و مقاومت، شور انقلابی را تحکیم بخشید. در آن زمان، حکومت نوپا از ایدئولوژی مذهبی، فداکاری و بسیج عمومی برای تثبیت خود استفاده کرد.

امروز، راهبرد گفتمان حاکمیت آشنا به نظر می‌رسد: قاب‌بندی درگیری به عنوان یک نبرد تمدنی، توسل به وظیفه اسلامی و ملی، و فراخوان برای وحدت. با این حال، بسیاری از ایرانیان، به‌ویژه نسل جوان و جمعیت شهری، از بنیادهای ایدئولوژیک حکومت دل‌زده به نظر می‌رسند. دین که زمانی تاروپود یکپارچه‌کننده پروژه انقلابی بود، دیگر همان وفاداری را برنمی‌انگیزد. در همین حال، ملی‌گرایی که از سوی حاکمیت مطرح می‌شود، از نظر منتقدان بیشتر ابزاری و واکنشی است تا عمیق و ریشه‌دار. ایده دفاع از انقلاب همچنان برای برخی، به‌ویژه نسل‌های قدیمی‌تر که جنگ ایران و عراق را تجربه کرده‌اند و جوامع محافظه‌کار، قوی است، اما نتوانسته جمعیت گسترده‌تر را الهام بخشد.

پاسخ خامنه‌ای به درگیری با اسرائیل یادآور رویکردهای گذشته، به‌ویژه در دهه ۱۹۸۰ است، زمانی که آیت‌الله خمینی با تکیه بر جنگ و مقاومت، شور انقلابی را تحکیم بخشید.

ملی‌گرایی مدت‌هاست که به عنوان «چسب ایدئولوژیک» رهبری، به ویژه در لحظات تنش خارجی، عمل کرده است. در دهه ۱۹۸۰، ملی‌گرایی و وظیفه دینی در هم آمیختند تا فضایی از فداکاری جمعی خلق کنند. جنگ با عراق هم یک میدان نبرد بود و هم یک ابزار روایی.

در چشم‌انداز ژئوپلیتیکی کنونی، در بحبوحه درگیری با اسرائیل، حکومت همچنان از این چهارچوب برای تبدیل تقابل به همبستگی، با آمیزش دین و ملی‌گرایی استفاده می‌کند. این آمیزش ترانه‌های میهنی سنتی با سرودهای مذهبی به حکومت اجازه می‌دهد تا به عمد روایتی ترکیبی ببافد و ایمان را با هویت ملی درهم تنید. به عنوان مثال، آهنگ «ای ایران» که در اصل توسط محمد نوری ساخته شده، در متون معاصر بازتفسیر شده تا هم احساسات میهنی و هم مذهبی را برانگیزد. در مراسم اخیر، از جمله عاشورا، این آهنگ در کنار آیین‌های مذهبی اجرا شد که نمادی از آمیزش عمدی غرور ملی و ارادت معنوی است.

شعارها، راهپیمایی‌ها، انتخابات عمومی و رژه‌های نظامی همچنان به عنوان ابزارهای پیام‌رسانی سیاسی به کار گرفته می‌شوند، اما بازخورد آن‌ها کمرنگ است. مشارکت اغلب به عنوان یک «تکلیف نمایشی» عمل می‌کند تا بیان یک باور قلبی. این شکاف میان روایت حکومت و احساسات عمومی، نوعی انطباق مشروط را ایجاد می‌کند. در حالی که شهروندان در ظاهر به آیین‌های مورد انتظار پایبند هستند، فقدان مشارکت واقعی به معنای آن است که وحدت حاصل شده سطحی و وابسته است. چنین مشارکتی به جای نشان دادن یک اجماع گسترده، انزوای سیاسی پنهان و نارضایتی نهفته را پوشش می‌دهد.

بسیاری از مخالفان، به همراه بخش قابل توجهی از مردم، رهبری را به جای منبع وحدت ملی، «مانع» این وحدت می‌بینند. در طول جنگ ۱۲ روزه، واکنش‌ها متفاوت بود. اگرچه برخی از صداها از حملات اسرائیل حمایت کردند، اما اکثریت سکوت اختیار کردند و با وجود انتقاد از رهبری کنونی، در برابر مداخله خارجی به خاطر حس وطن‌پرستی مقاومت کردند.

درگیری ایران و اسرائیل، به جای احیای وحدت زمان جنگ جمهوری اسلامی در دهه ۱۹۸۰، محدودیت‌های گفتمان بسیج‌گرایی آن را در جامعه‌ای آشکار کرده که با تغییرات نسلی، سختی‌های اقتصادی و خستگی سیاسی شکل گرفته است. این گفتمان ممکن است در میان جوامع قدیمی‌تر، روستایی یا محافظه‌کار تا حدی قدرت خود را حفظ کند، اما از سوی جمعیت شهری و جوان‌تر با خاموشی یا شک و تردید مواجه می‌شود.

در حالی که حکومت ممکن است سکوت را به عنوان وفاداری جلوه دهد، احتمالاً از نارضایتی پنهان نیز آگاه است و آن را از طریق ترکیبی از «نظارت، پاداش و محدودیت» مدیریت می‌کند.

جنگ ۱۲ روزه: از فرهنگ مقاومت تا بی‌تفاوتی

جمهوری اسلامی، مانند دوران جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰، به ترویج فرهنگ شهادت و مقاومت ادامه می‌دهد، اما حالا در محیطی که مردم بیشتر شکاک‌اند تا معنوی. فضای عمومی معاصر با «تغییر اولویت‌ها» از تعهد ایدئولوژیک به نگرانی‌های عملی مشخص شده است. رکود اقتصادی، رکود سیاسی، فساد و انزوای جهانی، اولویت‌های مردم را از ایدئولوژی به بقا تغییر داده است.

جنگ مدرن تلاش رهبری برای بسیج احساسات ملی را پیچیده‌تر می‌کند. درگیری ایران و اسرائیل یک جنگ تمام‌عیار نیست. این یک درگیری «در سایه و نامتقارن» است که با حملات سایبری، حملات نظامی هدفمند، ترورها و درگیری‌های نیابتی مشخص می‌شود. چنین تاکتیک‌هایی بیشتر فناورانه هستند تا عاطفی. آنها آن نوع وفاداری غریزی را که جنگ در سنگرها یا بسیج عمومی ایجاد می‌کرد، برنمی‌انگیزند.

عملیات‌های اسرائیل و حمایت‌های گفتمانی آن از تغییر رهبری در ایران، نتوانسته در میان مردم ایران پژواکی پیدا کند. در حالی که حکومت ممکن است سکوت را به عنوان وفاداری جلوه دهد، احتمالاً از نارضایتی پنهان نیز آگاه است و آن را از طریق ترکیبی از «نظارت، پاداش و محدودیت» مدیریت می‌کند. سکوت مردم کرکننده‌تر از همیشه است، و نه اسرائیل و نه جمهوری اسلامی نتوانسته‌اند اکثریت ایرانیان را به سمت خود جذب کنند.

در واقع، بسیاری از ایرانیان مطمئن نیستند که این جنگ برای آنها چه معنایی دارد. این وضعیت به جای کنشگری، بی‌تفاوتی را پرورش می‌دهد. در نتیجه، این درگیری لایه‌ای دیگر بر بحران مشروعیت گسترده‌تر اضافه می‌کند.

نسل جوان‌تر ایران، مشاغل، آزادی‌ها و ارتباط با جهان را بر ایدئولوژی سخت‌گیرانه ترجیح می‌دهد. بسیاری از آنها منتقد دولت هستند، اما خواستار مداخله خارجی نیستند. بیشتر ایرانیان، با وجود گرایش سیاسی‌شان، حس غرور ملی قوی دارند و نفوذ خارجی را رد می‌کنند. درگیری‌های اخیر نشان می‌دهد که با وجود کاهش اعتماد به دولت، وفاداری به ملت همچنان قوی است، و بسیاری انتخاب می‌کنند تا انتقاد خود را برای جلوگیری از آسیب به کشور در زمان جنگ، پنهان نگه دارند. با این حال، پس از جنگ، این سکوت ممکن است بشکند.

جانشینی خامنه‌ای و تفرقه در میان نخبگان حاکمیت

مسئله جانشینی آیت‌الله علی خامنه‌ای شاید مهم‌ترین و در عین حال حل‌نشده‌ترین مسئله در سیاست ایران باشد. عدم قطعیت در مورد جانشینی تنها یک موضوع مربوط به انتخاب فردی نیست، بلکه بازتابی از «گسست‌های ساختاری» در میان نخبگان حاکم جمهوری اسلامی است. خامنه‌ای که از سال ۱۳۶۸ در قدرت است، اکوسیستم سیاسی‌ای ایجاد کرده که بر توازن بخشیدن به جناح‌های رقیب استوار است، نه بر پرورش یک جانشین واحد و مسلط.

عدم قطعیت در مورد جانشینی تنها یک موضوع مربوط به انتخاب فردی نیست، بلکه بازتابی از «گسست‌های ساختاری» در میان نخبگان حاکم جمهوری اسلامی است.

این امر میدان سیاسی را بدون یک نامزد مورد قبول همگان رها کرده اما نام‌هایی مثل صادق لاریجانی، رئیس سابق قوه قضائیه، مجتبی خامنه‌ای، پسر رهبر، و حسن روحانی، رئیس‌جمهور سابق، مطرح است و گمانه‌زنی‌ها در مورد شخصیت‌های متعدد رو به افزایش است. البته نامزدی روحانی به اعتبار انقلابی و ضدسلطنتی نظام آسیب می‌رساند. ابراهیم رئیسی که از سال ۱۴۰۰ تا زمان مرگش در سال ۱۴۰۳ رئیس‌جمهور ایران بود، روحانی محافظه‌کار سرسختی بود که «نزدیکی زیادی» به آیت‌الله خامنه‌ای و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت. او به سابقه قضایی تندرو خود شناخته می‌شد و به عنوان یکی از مدعیان اصلی برای جانشینی رهبر در نظر گرفته می‌شد. بدون رئیسی به عنوان یک چهره محافظه‌کار وحدت‌بخش، رقابت ممکن است به یک مبارزه طولانی‌مدت قدرت با سپاه تبدیل شود.

در این فضا، درگیری ایران و اسرائیل به یک لایه اضافی از «مجموعه محاسبات سیاسی» تبدیل می‌شود. تهدیدات خارجی از لحاظ تاریخی برای متحد کردن صفوف داخلی به کار گرفته شده است، اما نخبگان امروز انسجام کمتری دارند. به جای بسیج شدن حول یک جانشین در زمان جنگ، دلالان قدرت ممکن است دوران پس از خامنه‌ای را فرصتی برای گسترش نفوذ خود ببینند که به طور بالقوه منجر به یک مدل رهبری مناقشه‌برانگیز یا گذار خواهد شد. فقدان یک جانشین مورد پذیرش همگانی تنها نشانه‌ای از عدم قطعیت سیاسی نیست؛ بلکه هشداری است که گذار رهبری بعدی ایران می‌تواند شکننده‌ترین از سال ۱۳۶۸ باشد.

کامیار کیوان‌فر

کامیار کیوان‌فر، متخصص روابط عمومی با کارشناسی ارشد در امور سیاسی و مطالعات خاورمیانه است و در زمینه جنگ‌های نامتقارن پژوهش می‌کند.

دسترسی به
این مقاله با
تلفن هوشمند

بشنوید

در گفتگو
مشارکت کنید

بیشتر بدانید:

آیا جمهوری اسلامی در آستانه فروپاشی است؟

«فروپاشی رژیم ایران نه تنها ممکن، بلکه برای ثبات منطقه‌ ضروری است. فشارهای داخلی و خارجی می‌توانند رژیم را تضعیف کنند، اما بدون یک استراتژی هماهنگ، خطر جنگ داخلی و بی‌ثباتی بیشتر وجود دارد.»

چشم‌انداز آینده قدرت در ایران

راهبرد گفتمان حاکمیت آشنا به نظر می‌رسد: قاب‌بندی درگیری به عنوان یک نبرد تمدنی، توسل به وظیفه اسلامی و ملی، و فراخوان برای وحدت. با این حال، بسیاری از ایرانیان، به‌ویژه نسل جوان و جمعیت شهری، از بنیادهای ایدئولوژیک حکومت دل‌زده به نظر می‌رسند.

دسترسی به این
مقاله روی تلفن
هوشمند

همرسانی این محتوا

هم‌رسانی این مطلب در شبکه‌های اجتماعی کمک بزرگی به کار  ماست. شما می‌توانید با کپی لینک این مطلب و انتشار آن در شبکه‌های اجتماعی این مطلب را به اشتراک بگذارید. اما راه بهتر این است که این پوستر را دانلود کنید و با این چکیده و هشتگ #ایران‌نما همرسانی کنید. 

چکیده:

راهبرد گفتمان حاکمیت آشنا به نظر می‌رسد: قاب‌بندی درگیری به عنوان یک نبرد تمدنی، توسل به وظیفه اسلامی و ملی، و فراخوان برای وحدت. با این حال، بسیاری از ایرانیان، به‌ویژه نسل جوان و جمعیت شهری، از بنیادهای ایدئولوژیک حکومت دل‌زده به نظر می‌رسند.

لینک مطلب:
https://irnama.com/2875.htm/

همرسانی این محتوا

هم‌رسانی این مطلب در شبکه‌های اجتماعی کمک بزرگی به کار  ماست. شما می‌توانید با کپی لینک این مطلب و انتشار آن در شبکه‌های اجتماعی این مطلب را به اشتراک بگذارید. اما راه بهتر این است که این پوستر را دانلود کنید و با این چکیده و هشتگ #ایران‌نما همرسانی کنید. 

چکیده:

رهبران ایران برای مقابله با اسرائیل از گفتمان وحدت و مقاومت بهره می‌برند، اما خستگی داخلی فزاینده و جامعه چندپاره، قدرت روایت‌های بسیج‌گر گذشته را محدود کرده است.

لینک مطلب:

https://irnama.com/2875.htm/

چشم‌انداز آینده قدرت در ایران

رهبران ایران برای مقابله با اسرائیل از گفتمان وحدت و مقاومت بهره می‌برند، اما خستگی داخلی فزاینده و جامعه چندپاره، قدرت روایت‌های بسیج‌گر گذشته را محدود کرده است.