کشورهای حاشیه خلیج فارس در تلاشند تا از گسترش جنگ به مناطق خود جلوگیری کرده و در عین حال، همکاریهای امنیتی منطقهای را تضمین کنند، چرا که اتکای کشورهای حاشیه خلیج فارس به پایگاههای نظامی آمریکا آنها را در برابر ایران آسیبپذیر میکند. علاوه بر این، کشورهای حاشیه خلیج فارس که پایگاههای نظامی و امکان دسترسی زمینی برای سیاستهای منطقهای آمریکا فراهم میکنند، از نظر ایران بزرگترین تهدید برای امنیت نظام حاکم محسوب میشوند. درگیریهای پنهان بین ایران و اسرائیل در ماه ژوئن با حمله به سفارت ایران در دمشق به یک بحران نظامی مستقیم منتج شد. این بحران، نگرانیهای امنیتی عمدهای را در کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز به وجود آورد.
جنگ دوازده روزه بین اسرائیل و ایران، به شدت بر پویاییهای ژئوپلیتیکی منطقه و راهبردهای امنیتی کشورهای حاشیه خلیج فارس تأثیر گذاشت. اسرائیل بارها تا ۸ دسامبر ۲۰۲۴ شبهنظامیان مورد حمایت ایران در سوریه را هدف قرار داد و سپس در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، به سفارت ایران در دمشق حمله کرد. درگیریهای مداوم بین دو کشور پس از این تاریخ، نتایج نامتقارنی به نفع اسرائیل به همراه داشت و یک نشانه هشدار برای کشورهای حاشیه خلیج فارس بود.
خلاصهای از این متن را بشنوید:
آسیبپذیریها در ساختار امنیتی خلیج فارس
ساختار امنیتی کشورهای حاشیه خلیج فارس به شدت به حمایت نظامی و همکاریهای دفاعی آمریکا و متحدان غربیاش وابسته است. از لحاظ تاریخی، این کشورها برای مقابله با تهدیدهای مستقیم یا غیرمستقیم از سوی مصر، عراق، و در حال حاضر ایران از طریق نیروهای نیابتی، به چتر امنیتی آمریکا تکیه کردهاند. در عین حال، بسیاری از متحدان آمریکا، از جمله اسرائیل، به طور مستقیم و غیرمستقیم در زمینه دفاعی همکاری میکنند.
جنگ دوازده روزه بین اسرائیل و ایران، به شدت بر پویاییهای ژئوپلیتیکی منطقه و راهبردهای امنیتی کشورهای حاشیه خلیج فارس تأثیر گذاشت.
با این حال، این وضعیت چندین آسیبپذیری امنیتی مهم ایجاد میکند. اولاً، وابستگی کشورهای حاشیه خلیج فارس به پایگاههای آمریکا آنها را در برابر ایران آسیبپذیر میگذارد. علاوه بر این، همکاری آنها با آمریکا، که بیثباتی در خاورمیانه ایجاد میکند، این کشورها را در مقابل ایران قرار میدهد. کشورهای حاشیه خلیج فارس، پایگاههای نظامی و دسترسی زمینی برای سیاستهای منطقهای آمریکا فراهم میکنند و ایران را بزرگترین تهدید برای امنیت خود میدانند، چرا که ایران، آمریکا را «شیطان بزرگ» و دشمن خود میبیند.
برعکس، حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس میتواند از سوی ایران هدف قرار گیرد و واکنش دیگر بازیگران منطقهای را به همراه داشته باشد. ایران به صورت علنی تهدید به حمله به پایگاههای آمریکا کرده است و اولین حمله از این دست در ۲۳ ژوئن ۲۰۲۵ رخ داد، هنگامی که ایران موشکهایی را به سمت پایگاه هوایی العدید در قطر شلیک کرد.
با وجود اینکه این حمله تلفاتی به دنبال نداشت، اما ضعفهایی را در چتر امنیتی خلیج فارس آشکار ساخت. چنین حملاتی شکنندگی روابط امنیتی کشورهای حاشیه خلیج فارس با آمریکا را نشان میدهد. در سال ۲۰۱۹، ترامپ و دولت آمریکا واکنش ضعیفی به حمله حوثیها به تأسیسات نفتی عربستان سعودی، مهمترین منبع درآمد این پادشاهی، نشان دادند. این ناکامی در برآوردن انتظارات امنیتی کشورهای خلیج فارس آشکار است.
از لحاظ تاریخی، کشورهای حوزه خلیج برای مقابله با تهدیدهای مستقیم یا غیرمستقیم از سوی مصر، عراق، و در حال حاضر ایران از طریق نیروهای نیابتی، به چتر امنیتی آمریکا تکیه کردهاند.
با این حال، تهدید ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز، یک خطر امنیتی بزرگ دیگر برای کشورهای خلیج فارس به شمار میرود. تنگه هرمز یک مسیر حیاتی برای بخش قابل توجهی از تجارت نفت جهان است که بر صادرات انرژی کشورهای حاشیه خلیج فارس تأثیر میگذارد. تهدید ایران به بستن این مسیر یک تهدید ژئوپلیتیکی و اقتصادی قابل توجه ایجاد میکند.
بستن تنگه هرمز میتواند به طور مستقیم بر امنیت مسیرهای انرژی منطقهای تأثیر بگذارد و منافع اقتصادی کشورهای حاشیه خلیج فارس را تهدید کند. این موضوع، روابط کشورهای خلیج فارس با ایران را بیش از پیش پیچیده کرده و به شدت بر امنیت منطقهای تأثیر میگذارد.
معمای امنیتی قطر
قطر کشوری است که بهترین نمونه این معما را در ساختار امنیتی خلیج فارس نشان میدهد. این کشور روابط نظامی قوی با ایالات متحده دارد و میزبان پایگاه هوایی العدید، بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه است. با این حال، قطر در عین حال نقش مهمی به عنوان یک میانجی دیپلماتیک ایفا میکند. به ویژه، روابطش با حماس، قطر را به بازیگری حیاتی در افزایش آگاهی بینالمللی از وضعیت انسانی در غزه تبدیل کرده است.
این امر قطر را در موضعی متناقض در قبال درگیری ایران و اسرائیل قرار میدهد. قطر در حالی که حملات نظامی اسرائیل را محکوم میکند، با ایران در گفتوگو است. برای مثال، قطر حملات اسرائیل به ایران را «نقض آشکار حاکمیت» میداند، اما به عنوان کشوری که میزبان حضور نظامی آمریکا است، موضع قطر متناقض به نظر میرسد.
پس از حمله موشکی ایران در سال ۲۰۲۵، قطر اعلام کرد که در معرض تهدید قرار گرفته است. با این حال، به لطف استقرار مؤثر سامانههای دفاع موشکی خود، هیچ آسیب جدی رخ نداد. قطر در واکنش به این حادثه، بر اهمیت حفظ ثبات منطقهای تأکید کرد.
این وضعیت، تلاشهای قطر برای کاهش آسیبپذیریهای امنیتی خود در عین حال که نقش میانجیگرانه برای ثبات منطقهای را حفظ میکند، نشان میدهد. این رویکرد دوگانه، قطر را به یک بازیگر کلیدی در ساختار امنیتی خلیج فارس تبدیل کرده است. با این حال، حفظ این توازن ممکن است همیشه امکانپذیر نباشد، چرا که روابط امنیتی قطر با آمریکا میتواند دیپلماسی منطقهای را پیچیده کند.
قطر حملات اسرائیل به ایران را «نقض آشکار حاکمیت» میداند، اما به عنوان کشوری که میزبان حضور نظامی آمریکا است، موضع قطر متناقض به نظر میرسد.
معضلات راهبردی و جستجو برای راهحلهای کشورهای خلیج فارس
کشورهای حاشیه خلیج فارس درگیر تلاشهای دیپلماتیک گوناگونی برای جلوگیری از تشدید درگیری ایران و اسرائیل هستند. برای مثال، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و عمان روابط خود را با ایران تعمیق میبخشند تا تنشها در منطقه را کاهش دهند. این گشایش دیپلماتیک با توافقی که در مارس ۲۰۲۳ بین عربستان سعودی و ایران با میانجیگری چین حاصل شد، تثبیت شد.
با این حال، راهبردهای امنیتی منعطف کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز خطراتی به همراه دارد. این کشورها به طور همزمان در معرض فشار متحدان غربی خود و ایران قرار دارند. اگرچه کشورهای حاشیه خلیج فارس برای تضمین امنیت خود به همکاری با آمریکا و غرب وابسته هستند، این وضعیت میتواند تنشهای منطقهای را افزایش دهد.
کشورهای حاشیه خلیج فارس همچنان در تلاشند تا از سرایت جنگ به مناطق خود جلوگیری کرده و در عین حال، همکاریهای امنیتی منطقهای را تضمین کنند. این تلاشها مستلزم یک توازنسازی مداوم بین گفتوگوی مستمر با ایران و روابط پنهان و آشکار با اسرائیل است. با حفظ این توازن، کشورهای حاشیه خلیج فارس به دنبال جلوگیری از یک جنگ منطقهای هستند. با این حال، این ساختار امنیتی پیچیده و معضل راهبردی، عدم قطعیتهایی را در مورد امنیت بلندمدت منطقه خلیج فارس ایجاد میکند.