فعال شدن مکانیسم ماشه، صحنه دیپلماسی هستهای ایران را وارد مرحلهای تازه کرد. تهران که پیشتر تهدید کرده بود در برابر فشارها همکاری با آژانس را متوقف میکند، ناگهان با توافقی جدید راه را برای بازگشت بازرسان گشود. اما این چرخش چه معنایی دارد: عقبنشینی یا بازی حسابشده برای خرید زمان؟
توافق تازه میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در قاهره و با میانجیگری مصر شکل گرفت. در این نشست که با حضور عباس عراقچی وزیر خارجه ایران، رافائل گروسی دبیرکل آژانس و بدر عبدالعاطی وزیر خارجه مصر برگزار شد، دو طرف بر سر بازگشت بازرسان به تمامی تأسیسات هستهای ایران از جمله مراکزی که در حملات اخیر آمریکا و اسرائیل آسیب دیده بودند به تفاهم رسیدند.
خلاصهای از این متن را بشنوید:
این توافق در حالی امضا شد که تنها چند روز پیش اروپا روند مکانیسم ماشه را فعال کرده بود و همین امر به آن وزن سیاسی بیشتری بخشید. جزئیات دقیق مربوط به دامنه و شیوه بازرسیها هنوز روشن نیست و قرار است در مذاکرات بعدی مشخص شود، اما همین توافق اولیه به آژانس امکان میدهد مجدداً حضور خود را در صحنه هستهای ایران تثبیت کند.
از سوی دیگر، ایران تأکید کرده است که پایبندی به این توافق مشروط به آن است که بازگشت تحریمهای شورای امنیت کامل و قطعی نشود، و در غیر این صورت توافق قاهره نیز فاقد اعتبار خواهد بود.
در این توافق دو طرف بر سر بازگشت بازرسان به تمامی تأسیسات هستهای ایران از جمله مراکزی که در حملات اخیر آمریکا و اسرائیل آسیب دیده بودند، به تفاهم رسیدند.
آیا ایران کوتاه آمد؟
فعال شدن مکانیسم ماشه در قبال ایران یکی از مهمترین تحولات اخیر در عرصه سیاست خارجی و مناسبات هستهای بود. این سازوکار که در متن توافق هستهای برجام گنجانده شده بود، به طرفهای اروپایی اجازه میدهد در صورت مشاهده عدم پایبندی ایران به تعهدات، روند بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت را آغاز کنند.
برای ایران، چنین اقدامی نهتنها بهمعنای شکست بخش مهمی از توافق هستهای، بلکه نشانهای آشکار از شکست تلاشهای دیپلماتیک برای کاهش فشارهای بینالمللی محسوب میشود. واکنش تهران، در ابتدا بسیار سختگیرانه و تهدیدآمیز بود و مقامات ایرانی تأکید داشتند که اگر مکانیسم ماشه فعال شود، دیگر هیچ تعهدی نسبت به محدودیتهای برجامی نخواهند داشت و حتی همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز به پایینترین سطح ممکن خواهد رسید.
اما چند روز پس از آغاز این روند، ایران در اقدامی غافلگیرکننده با آژانس توافقی تازه امضا کرد که زمینه بازگشت بازرسان به برخی سایتهای هستهای را فراهم ساخت. همین تناقض ظاهری، این پرسش را مطرح کرده که آیا ایران پس از فعال شدن مکانیسم ماشه کوتاه آمد یا این توافق صرفاً بخشی از یک تاکتیک دیپلماتیک برای خرید زمان و کاستن از فشارهای بینالمللی بود؟
از منظر غربیها، توافق قاهره نشانهای روشن از آن است که فشارهای سیاسی و تهدید بازگشت تحریمها نتیجه داده است.
از منظر غربیها، توافق قاهره نشانهای روشن از آن است که فشارهای سیاسی و تهدید بازگشت تحریمها نتیجه داده است. اروپاییها و آمریکاییها بهخوبی آگاهند که ایران در سالهای گذشته همواره تلاش کرده میان ادامه برنامه هستهای و اجتناب از رویارویی کامل با جامعه بینالمللی تعادل برقرار کند. وقتی مکانیسم ماشه فعال شد، پیام روشنی برای تهران داشت: اگر گامهای جدی برای بازگشت به مسیر همکاری برندارد، بار دیگر با اجماع جهانی علیه خود روبهرو خواهد شد؛ اجماعی که حتی روسیه و چین هم نمیتوانند مانع کامل آن شوند.
بنابراین، از نگاه غربیها، امضای توافق تازه با آژانس عقبنشینی آشکار ایران است، زیرا تهران عملاً تهدیدهای اولیهاش را اجرا نکرد و بهجای کاهش همکاری، درهای برخی تأسیسات هستهای را دوباره به روی بازرسان باز کرد. این امر برای غرب نشان میدهد که فشار دیپلماتیک هنوز کارایی دارد و میتوان با استفاده از ابزار تحریم و تهدید، ایران را به پای میز همکاری کشاند.
خرید زمان
اما در سوی دیگر، ایران تفسیر کاملاً متفاوتی ارائه میکند. مقامات جمهوری اسلامی بارها تأکید کردهاند که توافق اخیر نه نشانه عقبنشینی بلکه اقدامی داوطلبانه و مشروط است. از منظر تهران، هدف اصلی این توافق کاهش فشار آنی و جلوگیری از ایجاد اجماع سریع علیه ایران بوده است.
ایران بهخوبی میداند که بازگشت رسمی تحریمهای شورای امنیت هزینههای اقتصادی و سیاسی سنگینی خواهد داشت و میتواند موقعیت منطقهای و بینالمللی کشور را تضعیف کند. در چنین شرایطی، پذیرش بازرسیهای محدود آژانس راهی برای خرید زمان تلقی میشود، بیآنکه الزاماً به معنای تغییر در استراتژی کلی هستهای باشد.
ایران با شرطگذاریهای مکرر نیز تلاش کرده نشان دهد که این توافق صرفاً موقت است. مقامات ایرانی هشدار دادهاند اگر روند مکانیسم ماشه به بازگشت کامل تحریمها منجر شود، توافق قاهره هم بیاعتبار خواهد شد. این موضعگیری به تهران اجازه میدهد در عین همکاری نسبی، همچنان چهرهای مقاوم از خود ارائه کند و مانع از آن شود که امضای توافق بهعنوان عقبنشینی مطلق تعبیر شود.
پذیرش بازرسیهای محدود آژانس برای خرید زمان تلقی میشود، بیآنکه الزاماً به معنای تغییر در استراتژی کلی هستهای ایران باشد.
در واقع هر دو روایت، بخشی از حقیقت را بازتاب میدهد: از یک سو، ایران برخلاف تهدیدهای اولیهاش عمل کرده و بهجای کاهش همکاری، سطحی از تعامل را پذیرفته است و این را میتوان عقبنشینی تاکتیکی دانست، زیرا اگر تهران میخواست کاملاً بر تهدیدهای خود بایستد، باید همه همکاریها با آژانس را متوقف میکرد. اما از سوی دیگر، مشروط بودن توافق و تأکید ایران بر امکان لغو آن، نشان میدهد که جمهوری اسلامی هنوز در چارچوب استراتژی مقاومت قرار دارد و این همکاری را صرفاً اقدامی موقت برای مدیریت بحران میداند.
اهداف متضاد
در این میان، تفاوت برداشت ایران و غرب از توافق اخیر ریشه در اهداف متضاد دو طرف دارد. غرب بهدنبال آن است که ایران را در چارچوب محدودیتهای برجامی نگه دارد و مانع از گسترش برنامه هستهای شود. بنابراین، هر نشانهای از همکاری تهران را بهمنزله موفقیت سیاست فشار تفسیر میکند. در مقابل، ایران میخواهد نشان دهد که هنوز در موضع قدرت قرار دارد و میتواند قواعد بازی را خودش تعیین کند. به همین دلیل، مقامات ایرانی اصرار دارند توافق اخیر یک «بیمهنامه موقت» است و ارزش آن به میزان پایبندی غرب به عدم بازگرداندن تحریمها بستگی دارد.
نکته مهم دیگر، نقش افکار عمومی و فضای داخلی در ایران است. جمهوری اسلامی نمیتواند بهطور آشکار عقبنشینی خود را بپذیرد، زیرا این امر میتواند به وجهه سیاسی حاکمیت آسیب بزند. از این رو، در رسانههای داخلی و بیانیههای رسمی، همواره تأکید میشود که توافق اخیر نشانه حسننیت ایران است و نه عقبنشینی. این در حالی است که در رسانههای غربی، همان توافق بهعنوان تسلیم نسبی ایران در برابر فشارها معرفی میشود.
جمهوری اسلامی نمیتواند بهطور آشکار عقبنشینی خود را بپذیرد، زیرا این امر میتواند به وجهه سیاسی حاکمیت آسیب بزند.
به لحاظ دیپلماتیک، توافق اخیر را میتوان تلاشی برای مدیریت بحران دانست. ایران با این اقدام توانسته زمان بیشتری بخرد و احتمالاً مانع از آن شود که پروندهاش فوراً به شورای امنیت بازگردد. در عین حال، غرب هم میتواند این توافق را بهعنوان موفقیت سیاست فشار معرفی کند و به افکار عمومی خود نشان دهد که مکانیسم ماشه بیاثر نبوده است. در نتیجه، هر دو طرف از این توافق چیزی برای عرضه به مخاطبان داخلی خود دارند، هرچند ماهیت آن بیش از هر چیز موقت و تاکتیکی است.
با این حال، آینده این توافق به عوامل متعددی بستگی دارد. اگر روند مکانیسم ماشه به بازگرداندن کامل تحریمهای شورای امنیت منجر شود، به احتمال زیاد ایران همکاری خود را محدود خواهد کرد و توافق اخیر فرو خواهد پاشید. اما اگر طرفهای غربی تصمیم بگیرند روند تحریمها را به تعویق بیندازند و در عوض به اجرای این توافق تکیه کنند، ممکن است مسیر تازهای برای مذاکرات گستردهتر گشوده شود.
در این میان، نقش آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز بسیار تعیینکننده است. نحوه گزارشدهی و ارزیابی آژانس از همکاری ایران میتواند بر تصمیمگیریهای بعدی اروپا و آمریکا اثر مستقیم بگذارد.
این دو نگاه متفاوت متفاوت، بازتابی از شکاف عمیق میان اهداف و برداشتهای تهران و غرب است؛ شکافی که آینده روابط ایران و جامعه بینالمللی را میتواند کماکان در هالهای از ابهام نگه دارد.