خبر ازدواج اولیور نورت، سرهنگ بازنشسته نیروی دریایی آمریکا و عضو سابق شورای امنیت ملی، با فون هال، منشی سابقاش، رسانهها و شبکههای خبری جهان را متحیر کرده است. این دو نفر، که تقریباً چهار دهه قبل به دلیل نقش کلیدیشان در رسوایی مشهور ایران-کنترا شناخته شدند، پس از گذشت چهل سال زندگی جداگانه، در ویرجینیا با یکدیگر ازدواج کردند.
گزارشها حاکی است که دیدار آنها و ازدواجشان پس از مراسم خاکسپاری همسر اول نورت رخ داده است؛ امری که جذابیت خبری آن را دوچندان کرد و بازتاب گستردهای در مطبوعات و خبرگزاریها داشت.
خلاصهای از این متن را بشنوید:
ازدواج این دو به دلیل سابقه تاریخی آنها در یکی از بزرگترین رسواییهای سیاسی آمریکا، خبرساز شد. نورت و هال در دهه ۱۹۸۰ به چهرههای اصلی یک عملیات محرمانه تبدیل شدند که محور آن فروش مخفیانه تسلیحات به ایران بود، اقدامی که در نقض آشکار قوانین و تحریمهای آمریکا علیه ایران به شمار میرفت، و درآمد حاصله از آن به گروههای شبهنظامی ضدکمونیست در آمریکای مرکزی، معروف به کنتراها، منتقل میشد. ازدواج این دو نفر پس از چهار دهه توجه عمومی را به این عملیات محرمانه و پیچیده جلب کرده است.
ازدواج اولیور نورت و فون هال پس از چهار دهه، نه تنها یادآور رسوایی ایران-کنترا شد، بلکه بار دیگر افکار عمومی را به یکی از پیچیدهترین بحرانهای سیاسی تاریخ آمریکا جلب کرد.
فروش مخفیانه تسلیحات به ایران و پیامدهای ایران-کنترا
در اوایل دهه ۱۹۸۰، دولت ایالات متحده با بحران گروگانگیری آمریکاییها توسط گروههای وابسته به ایران و حزبالله در لبنان روبرو بود. دولت رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت، به دنبال راهی برای آزادسازی گروگانها بود و همزمان میخواست نفوذ کمونیستی در آمریکای مرکزی را محدود کند. در این چارچوب، تصمیم به فروش مخفیانه تسلیحات به ایران گرفته شد؛ عملیاتی که قاننا نقض تحریمهای آمریکا علیه ایران محسوب میشد.

هدف اصلی از این فروش تسلیحات، فشار بر گروه حزبالله برای آزادسازی گروگانها اعلام شد. اما در حقیقت، این عملیات هدف دیگری نیز داشت و آن اختصاص درآمد حاصله از فروش تسلیحات به حمایت از گروههای شبهنظامی ضدکمونیست در نیکاراگوئه، موسوم به کنتراها که علیه دولت چپگرای ساندینیست در نیکاراگوئه فعالیت میکردند.
تهران در آن دوره شبکهای از نفوذ و ارتباطات با گروههای شبهنظامی شیعه در لبنان، بهویژه حزبالله، داشت و مقامهای کاخ سفید و مشاوران امنیتی، میخواستند ایران را تشویق کنند که گروههای لبنانی را وارد کند تا گروگانهای آمریکایی را آزاد کنند. بنابراین فروش اسلحه قرار بود بهعنوان اهرم امتیازدهی عمل کند؛ به عبارتی کالای نظامی در برابر اقدام سیاسیِ تهران برای آزادسازی زندانیان آمریکایی.
از نظر عملی، این کار چندمرحله داشت: تسلیحات مخفیانه و از طریق واسطهها به ایران منتقل میشد؛ سپس تهران با میانجیگری یا فشار بر گروههای لبنانی موضوع آزادی برخی گروگانها را دنبال میکرد. در برخی موارد، آزادسازیهای محدود و مقطعی گزارش شد و حامیان طرح آن را سندی بر کارآمدی روش تلقی میکردند. با این حال، رابطهٔ علت و معلولی میان تحویل اسلحه و آزادسازی کامل گروگانها هرگز بهطور قاطع اثبات نشد و نتایج اغلب ناکامل و مشروط بود.
وجه دیگری که این معامله را پیچیده میکرد، این بود که بخش بزرگی از پول بهصورت پنهانی به حمایت از «کنتراها» در نیکاراگوئه اختصاص یافت؛ گروهی که کنگرهٔ آمریکا به صراحت از تأمین مالی مستقیم منع کرده بود. در نتیجه، این معامله موجب قوانین داخلی و سیاستهای تحریمی کشور شد و حلقههای جدیدی از بحران حقوقی و سیاسی را بهوجود آورد.
فروش مخفیانه تسلیحات به ایران با هدف فشار بر حزبالله برای آزادی گروگانهای آمریکایی طراحی شده بود، اما عملاً به نقض تحریمهای آمریکا و انتقال غیرقانونی منابع مالی به کنتراهای نیکاراگوئه منجر شد.
فاششدن معامله و افشاگریهای رسانهای، بهویژه گزارشهایی که جزئیات تبادلات و واسطهها را منتشر کردند، و طرح این پرونده در صحن علنیِ کنگره و پخشِ زندهٔ جلسات، نه تنها اعتبار برخی از مقامات اجرایی را زیر سؤال برد، بلکه بحثهای گستردهای دربارهٔ حدود اختیارات رئیسجمهور، نقش نهادهای نظارتی و ضرورت پاسخگویی در سیاست خارجی بهراه انداخت.
اولیور نورت در این عملیات، مسئول هماهنگی فروش تسلیحات و مدیریت انتقال وجوه حاصل از آن به کنتراها بود. او با برنامهریزی دقیق، شبکهای پیچیده از ارتباطات و انتقال منابع مالی ایجاد کرد تا خریدهای تسلیحاتی ایران و حمایت از کنتراها به صورت مخفیانه ادامه یابد. فون هال، منشی نورت، نیز نقش مهم در مدیریت اسناد و مدارک مرتبط با فروش تسلیحات داشت.
افشاگری رسانهای و واکنش کنگره
در نوامبر ۱۹۸۶، یک روزنامه لبنانی جزئیات فروش مخفیانه تسلیحات به ایران را منتشر کرد و این خبر به سرعت در رسانههای جهانی بازتاب یافت. انتشار این افشاگری باعث شد که کنگره آمریکا کمیته ویژهای برای بررسی رسوایی تشکیل دهد. نورت و هال به عنوان شاهدان اصلی در جلسات تلویزیونی حاضر شدند و توضیح دادند چگونه فروش تسلیحات به ایران انجام شد و درآمدها به کنتراها منتقل گردید.
این جلسات تلویزیونی میلیونها آمریکایی را با جزئیات عملیات محرمانه آشنا کرد و اهمیت فروش مخفیانه تسلیحات به ایران را در افکار عمومی برجسته نمود. فروش تسلیحات به ایران، اعتماد عمومی به دولت آمریکا را کاهش داد و پرسشهای جدی درباره شفافیت و پاسخگویی رئیسجمهور و مقامات ارشد ایجاد کرد.
نورت در این جلسات، روشهای خود برای مدیریت فروش تسلیحات و پنهانسازی اطلاعات را توضیح داد و هال نیز نقش کلیدی خود در خارج کردن اسناد از کاخ سفید و نابودی آنها را فاش کرد.

جلسات علنی و تلویزیونی کنگره در سال ۱۹۸۷ میلیونها آمریکایی را با جزئیات این عملیات محرمانه آشنا کرد و اعتماد عمومی به دولت وقت ایالات متحده را به شدت تضعیف نمود.
پس از تحقیقات کنگره و نهادهای قضایی، نورت به سه فقره جرم محکوم شد: دریافت رشوه غیرقانونی، کمک به ممانعت از تحقیقات کنگره و نابودی اسناد محرمانه. حکم او شامل حبس تعلیقی، آزادی تحت نظارت، جریمه نقدی و خدمات اجتماعی بود، اما در سال ۱۹۹۱ دادگاه تجدیدنظر حکم او را لغو کرد. فون هال به دلیل همکاری با تحقیقات، مصونیت قانونی دریافت کرد. سایر افراد دخیل نیز توسط رئیسجمهور بعدی، جورج بوش پدر، عفو شدند.
نورت پس از این رسوایی، به یک فعال سیاسی محافظهکار، مجری تلویزیونی و رئیس انجمن ملی اسلحه آمریکا تبدیل شد و همچنان در عرصه عمومی حضور داشت. فون هال نیز مسیر حرفهای خود را ادامه داد و بهعنوان چهرهای کلیدی در افشای رسوایی و مدیریت اسناد محرمانه شناخته شد.
«سرهنگ ماجراجو و منشی وفادارش»
پس از افشا ماجرای ایران-کنترا، شایعاتی دربارهٔ وجود رابطهٔ شخصی میان اولیور نورت و منشیاش فون هال مطرح شد، اما هیچگاه سند قطعی یا تأیید رسمی برای این ادعا ارائه نشد. آنچه روشن است اینکه نزدیکی کاری این دو در جریان مخفیکاریها و از بین بردن اسناد، باعث شد در افکار عمومی نوعی رابطهٔ فراتر از همکاری اداری به آنها نسبت داده شود.
رسانهها و مخالفان سیاسی دولت ریگان از همین نزدیکی برای پررنگتر کردن ابعاد رسوایی بهره گرفتند و تصویر «سرهنگ ماجراجو و منشی وفادارش» را بهعنوان نمادی از بیپروایی و بیقانونی دولت وقت مطرح کردند.
ازدواج این دو در هفته گذشته پس از چهار دهه، و در پی مرگ همسر نخست نورت، بار دیگر توجه افکار عمومی را به این فرضیه جلب کرده است که شاید پیوندی از همان سالها میانشان وجود داشته است.