تنها سه ماه پیش، اسرائیل و ایران وارد جنگی ۱۲ روزه شدند که خاورمیانه را لرزاند. موشکها و پهپادها از دو طرف به پرواز درآمدند، اما با کمک گسترده آمریکا، اسرائیل بر آسمان ایران تسلط یافت، بارها تأسیسات هستهای و نظامی را هدف قرار داد و ۳۰ فرمانده امنیتی و ۱۹ دانشمند هستهای ایران را کشت. در مقابل، حملات تلافیجویانه ایران دستاوردی نداشت که بتواند اسرائیل را در آینده بازدارَد.
بازگشت به جنگ در آینده نزدیک بعید است. هرچند ایران احتمالاً همچنان ذخایری از اورانیوم غنیشده دارد و قادر است ظرفیت غنیسازی را دوباره بازسازی کند، با اینهمه، بمباران اسرائیل و آمریکا باعث شد این کشور تا چند سال دیگر نتواند سلاح هستهای تولید کند.
اسرائیل همچنین حملات مستقیم به داخل خاک ایران را عادی کرده و توانایی خود برای وارد کردن خسارت جدی به رژیم را به نمایش گذاشته است. این کشور میتواند در صورت پیشرفت ناگهانی ایران در بازسازی برنامه هستهای، عملیات محدود انجام دهد و با حمله به پایگاههای موشکی و سامانههای پدافندی، توان دفاعی ایران را تضعیف کند.
بازگشت قریبالوقوع تحریمهای سازمان ملل، درآمد نفتی ایران را به شدت کاهش خواهد داد و فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی را به مرحله تازهای میکشاند.
از سوی دیگر، ایران توان آغاز جنگی تازه را ندارد؛ تهران، اگر دوباره مورد حمله اسرائیل قرار گیرد، واکنش نشان خواهد داد، اما این واکنش حسابشده خواهد بود تا از تشدید خطری که توان مقابله با آن را ندارد، جلوگیری کند.
ایران امروز در موقعیت ژئوپولیتیکی بهمراتب ضعیفتری نسبت به پیش از ۷ اکتبر قرار دارد؛ زیرا بخش زیادی از شبکه متحدانش، از حماس و حزبالله در لبنان گرفته تا بشار اسد در سوریه، که تهران برای بازدارندگی اسرائیل و گسترش نفوذ منطقهای به آنها تکیه میکرد، از دست رفته است.
در حال حاضر، رژیم ایران همچنان باثبات است. کمبود آب و انرژی موجب چند اعتراض محدود شده، اما سرکوب شدید پس از جنگ مانع از شکلگیری دوباره اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» شد که در سال ۲۰۲۲ کشور را تکان داد. هرگونه بازگشت به جنگی پرشدت میتواند کنترل رژیم را به خطر اندازد.
با این حال، حتی اگر ایران از ورود به جنگی دیگر پرهیز کند، فشار بر اقتصاد – و در نتیجه بر رژیم – بهزودی افزایش خواهد یافت. ایران با خطر بازگشت قریبالوقوع تحریمهای سازمان ملل متحد روبهرو است.
در پایان ماه اوت، بریتانیا، فرانسه و آلمان، سه کشور اروپایی امضاکننده توافق هستهای ۲۰۱۵، اعلام کردند به دلیل توقف همکاری ایران با بازرسان، روند بازگشت تحریمهای سازمان ملل را آغاز کردهاند. این تحریمها در ۱۸ اکتبر، بلافاصله پس از پایان مهلت مقرر، دوباره برقرار خواهند شد، مگر آنکه پیشرفتی غیرمنتظره در دیپلماسی حاصل شود.
آمریکا پیشتر بخشهای نفتی و معدنی ایران را تحریم کرده و استفاده از دلار در معاملات تجاری را ممنوع کرده است. اتحادیه اروپا نیز به دلیل سرکوب خشونتآمیز اعتراضات گذشته و حمایت نظامی ایران از جنگ روسیه در اوکراین، مجازاتهایی اعمال کرده است.
اما تحریمهای سازمان ملل بسیار فراگیرتر خواهند بود و احتمالاً کاهش چشمگیری در درآمدهای نفتی ایران ایجاد کرده و فشار بیشتری بر اقتصاد وارد خواهند کرد.
ایران به دولت ترامپ اشاره داده که آماده مذاکره است، اما کاخ سفید مصمم است پیش از آغاز گفتوگوهای تازه، فشار بیشتری بر تهران وارد کند.
هرچند جمهوری اسلامی ثبات نسبی خود را حفظ کرده، اما سرکوب اعتراضات و بحران آب و انرژی نشان میدهد که پایههای داخلی آن شکنندهتر از گذشته است.
موضع رسمی آمریکا این است که ایران باید ابتدا امتیازهای بزرگتری در زمینه غنیسازی اورانیوم بدهد که بسیار بعید به نظر میرسد. در این فاصله، واشنگتن میتواند با تهدید بازگشت تحریمهای سازمان ملل، رهبران ایران را در تنگنای بیشتری قرار دهد.
با این حال، تهران کاملاً بدون متحد یا مشتری نیست. هرچند آمریکا شرکتها و افراد دخیل در فروش نفت ایران را تحریم کرده، چین همچنان بهطور پنهانی نفت ایران را خریداری میکند.
شرکتهای بزرگ انرژی و بانکهای چینی عملاً از تجارت نفت ایران کنار کشیده شدهاند تا خطر جریمه را کاهش دهند. اما چشمانداز کلی درآمد نفتی ایران تیرهتر شده، زیرا خریداران احتمالی دیگر عقبنشینی کردهاند.
میزان نفت ذخیرهشده روی آب (در نفتکشهایی که مقصد مشخصی ندارند) در نیمه نخست سال ۲۰۲۵ از ۵ میلیون بشکه به ۳۰ میلیون بشکه افزایش یافته است. این بدان معناست که ایران ناچار است تخفیفهای بیشتری ارائه کند و درآمد کمتری بپذیرد تا مشتریان تازه جذب کند.
جمهوری اسلامی از زمان انقلاب ۱۹۷۹ طوفانهای بسیاری را پشت سر گذاشته و احتمالاً چند بحران دیگر را نیز تاب خواهد آورد. پس از جنگ اخیر با اسرائیل، تهران تلاش زیادی کرده تا بقا را بهعنوان پیروزی جلوه دهد. اما مشکلات رو به افزایشاند و روزهای دشوارتری در راه است.