گزارش تازه مؤسسه علوم و امنیت بینالملل میگوید حملات آمریکا در عملیات «چکش نیمهشب» هزاران سانتریفیوژ و زیرساختهای کلیدی چرخه غنیسازی را نابود کرده است.
این گزارش میگوید، برای نخستین بار در ۱۵ سال گذشته، هیچ مسیر مشخصی برای تولید اورانیوم با غنای تسلیحاتی در دسترس ایران نیست.
خلاصهای از این متن را بشنوید:
این حمله چند روز پس از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل با ایران و در شرایطی انجام شد که مذاکرات هستهای به بنبست رسیده بود. دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، با دستور این عملیات تلاش داشت نشان دهد که ایالات متحده آماده است هرگاه لازم باشد از ابزار نظامی برای مهار برنامه هستهای ایران استفاده کند.
بمبافکنهای آمریکایی در این عملیات ۱۴ بمب سنگرشکن سنگین را بر فراز سه مرکز هستهای ایران، از جمله تأسیسات فردو، رها کردند. فردو سالها به عنوان مهمترین سایت غنیسازی ایران و در عین حال یکی از دشوارترین اهداف نظامی برای هر حمله خارجی شناخته میشد.
گزارش تازه مؤسسه علوم و امنیت بینالملل میگوید، برای نخستین بار در ۱۵ سال گذشته، هیچ مسیر مشخصی برای تولید اورانیوم با غنای تسلیحاتی در دسترس ایران نیست.
تصاویر ماهوارهای بعد از حمله نشان دادند که بخشهای عمدهای از زیرساختهای این سایت و دیگر مراکز نابود شده یا کارایی خود را از دست دادهاند.
مؤسسه علوم و امنیت بینالملل به ریاست دیوید آلبرایت، بازرس پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در گزارشی نتیجه گرفت که تقریباً ۲۲ هزار سانتریفیوژ در این حمله از بین رفته یا از کار افتاده است.
افزون بر این، توانایی تهران برای تولید سانتریفیوژهای تازه، تحقیق و توسعه تجهیزات پیشرفته و حتی ساخت هگزافلوراید اورانیوم به شدت تضعیف شده است.
به باور این مؤسسه، حمله آمریکا عملاً چرخه غنیسازی ایران را فلج کرده و برای نخستین بار در ۱۵ سال گذشته هیچ مسیر قابل شناسایی برای دستیابی به اورانیوم با غنای تسلیحاتی باقی نگذاشته است.
دونالد ترامپ بلافاصله پس از عملیات، نابودی کامل برنامه هستهای ایران را اعلام کرد و این اقدام را یک موفقیت بزرگ سیاست خارجی دولت خود دانست.
اما برخی کارشناسان هشدار دادند که اعلام پیروزی قطعی ممکن است زودهنگام باشد، زیرا هنوز مشخص نیست چه میزان ذخایر اورانیوم در اختیار تهران باقی مانده و چه تعداد سانتریفیوژ ممکن است از حملات جان سالم برده باشند.
ایران در واکنش به این حمله دستور توقف همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را صادر کرد که باعث شد آژانس عملاً هیچ دسترسی مستقیمی به ذخایر اورانیوم و مراکز هستهای ایران نداشته باشد و تنها بر دادههای علنی و تصاویر ماهوارهای تکیه کند.
کارشناسان میگویند در این شرایط محاسبه «زمان گریز هستهای» یا مدت زمانی که ایران برای دستیابی به مواد لازم برای یک سلاح هستهای نیاز دارد، غیرممکن شده است.
این گزارش تاکید میکند که نابودی هزاران سانتریفیوژ و تأسیسات تولیدی، ایران را در موقعیتی قرار داده که بازسازی آن به منابع مالی، فناوری و زمان طولانی نیاز دارد. با این حال، توقف همکاری با آژانس و نبود شفافیت درباره میزان ذخایر اورانیوم غنیشده، هرگونه پیشبینی درباره آینده را دشوار کرده است.
توقف همکاری ایران با آژانس و نبود شفافیت درباره ذخایر اورانیوم، پیشبینی درباره زمان گریز هستهای ایران را غیرممکن کرده است.
کارشناسان مؤسسه علوم و امنیت بینالملل میگویند شواهدی نیست که نشان دهد ایران ذخایر اورانیوم خود را از مراکز بمبارانشده منتقل کرده باشد، اما این صرفاً به معنای نبود شواهد است، نه قطعیت درباره واقعیت.
اگر تهران بخشی از ذخایر را در جای دیگری پنهان کرده باشد، بازسازی توان غنیسازی میتواند سریعتر از آنچه پیشبینی میشود صورت گیرد.
برخی تحلیلگران هشدار میدهند که حملات اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هستهای ایران ممکن است تهران را به سوی گزینههای غیرمتقارنتر سوق دهد؛ اتکای بیشتر به شبکههای نیابتی در منطقه، افزایش فعالیتهای موشکی و سایبری، و تقویت همکاری با قدرتهای شرقی همچون روسیه و چین از جمله مسیرهایی است که ممکن است تهران در واکنش به این حملات در پیش بگیرد.
همزمان، فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها و ضربه به برنامه هستهای میتواند بر مشروعیت و انسجام داخلی حکومت نیز اثر بگذارد. کارشناسان میگویند توقف همکاری ایران با آژانس احتمالاً باعث تشدید فشارهای بینالمللی خواهد شد و تهران را در انزوای بیشتری قرار میدهد.
با وجود این، بسیاری تحلیلگران بر این باورند که پاسخ به این پرسش که آیا این حملات سرنوشت برنامه هستهای ایران را برای همیشه تغییر داده یا صرفاً آن را به تعویق انداخته است، در سالهای آینده مشخص خواهد شد.