در حالی که دیپلماتهای اروپایی در آخرین روزها برای جلوگیری از بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه ایران تلاش میکنند، مسئلهای اساسی و حلنشده همه امیدها را تهدید میکند: سرنوشت ذخایر اورانیوم غنیشده ایران. حقیقت این است که هر توافقی که فقط بر آینده غنیسازی تمرکز کند و از ذخایر موجود چشم بپوشد، در عمل برای ایران کوتاهترین مسیر جهت دستیابی به سلاح هستهای باز میگذارد.
در هفتههای اخیر، بریتانیا، فرانسه و آلمان – معروف به سه کشور اروپایی – در کنار ایالات متحده بار دیگر بحث فعالسازی مکانیسم ماشه را پیش کشیدهاند؛ سازوکاری که در صورت اجرا، تمام تحریمهای قبل از ۲۰۱۵ بازخواهد گشت و ایران را به انزوای سیاسی و اقتصادی عمیقتری خواهد کشاند. بر اساس برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که در سال ۲۰۱۵ امضا شد، این تحریمها تعلیق شده بود؛ اما نقضهای پیدرپی و بحرانهای منطقهای بار دیگر آن توافق را در آستانه فروپاشی کامل قرار داده است.
یک روز پیش از برگزاری نشست رسمی، وزارت خارجه ایران تأیید کرد که مذاکرهکنندگان اروپایی و ایرانی قرار است در ۲۶ اوت دیدار کنند. تمرکز اصلی این دیدار، جلوگیری از بازگشت تحریمها و یافتن راهی برای ادامه همکاری خواهد بود. اما واقعیت این است که اگر محل و وضعیت دقیق ذخایر اورانیوم با غنای بالا مشخص نشود، هیچ توافق تازهای قادر به متوقف کردن ایران در مسیر هستهای نخواهد بود.
اگر محل و وضعیت دقیق ذخایر اورانیوم با غنای بالا مشخص نشود، هیچ توافق تازهای قادر به متوقف کردن ایران در مسیر هستهای نخواهد بود.
مسئله ذخایر اورانیوم ایران تازه نیست. پیش از جنگ ۱۲ روزه اخیر با اسرائیل، آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأیید کرده بود که ایران ۴۰۸/۶ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد در اختیار دارد. گزارش فصلی آژانس در ۳۱ مه ۲۰۲۵ کل ذخایر اورانیوم غنیشده ایران را – در سطوح مختلف – حدود ۹۲۴۷ کیلوگرم اعلام کرد. این مقدار عظیم اورانیوم غنیشده، اگرچه به سطح ۹۰ درصدی مورد نیاز برای سلاح هستهای نرسیده، اما «در آستانه تسلیحاتی» محسوب میشود و برای جامعه جهانی نگرانیهای امنیتی گستردهای ایجاد کرده است.
پس از حملات هوایی ایالات متحده و اسرائیل به سایتهای نطنز، فردو و اصفهان، ابهام بزرگی درباره سرنوشت این ذخایر به وجود آمد. بسیاری معتقدند که بخشی از این مواد زیر آوار مدفون شده یا نابود گردیده است، اما هیچکس نمیتواند با قاطعیت بگوید چه میزان اورانیوم باقی مانده و کجا نگهداری میشود. افزون بر این، سابقه ایران در پنهانکاری و اعلام ناقص داراییهای هستهای باعث شده بدبینی شدیدی در میان ناظران شکل گیرد.
مقامات اسرائیلی بهویژه هشدار دادهاند که ایران ممکن است بخشی از این اورانیوم را بازیابی کند. یک مقام ارشد اسرائیلی در ماه ژوئیه تصریح کرد که گرچه این کار دشوار است، اما غیرممکن نیست و اگر چنین تلاشی آغاز شود، ارتش اسرائیل بیدرنگ حملات بیشتری انجام خواهد داد. او البته افزود که احتمال کشف هرگونه تلاش برای بازیابی اورانیوم از سوی دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل بالا است. اما پرسش اصلی اینجاست: اگر چنین نباشد چه؟
اگر ایران موفق به بازیابی بخشی از اورانیوم با غنای بالا شود – چه از زیر آوار و چه از محلهای مخفی دیگر – در عمل کوتاهترین مسیر به سوی ساخت سلاح هستهای برایش فراهم خواهد شد. این همان خطری است که دیپلماتها نمیتوانند نادیده بگیرند.
چرا توافق جدید از همان ابتدا بیثمر است؟
کارشناسانی مانند ادوین لایمن، پژوهشگر برجسته حوزه هستهای، بارها هشدار دادهاند که ایران حتی بدون ادامه غنیسازی نیز میتواند به سمت ساخت سلاح حرکت کند، به شرط آنکه به ذخایر اورانیوم موجود دسترسی داشته باشد. او میگوید: «اگر ایران همچنان به بخشی از ذخایر اورانیوم با غنای بالا دسترسی داشته باشد، استفاده مستقیم از آن ممکن است برای رهبرانش جذابترین و سریعترین راه به سوی بمب جلوه کند؛ بهویژه اگر توانایی غنیسازی این کشور بهشدت آسیب دیده باشد.»
به بیان دیگر، حتی اگر تأسیسات غنیسازی ایران به طور کامل از کار بیفتد، وجود همین ذخایر میتواند پروژه تسلیحاتی را زنده نگه دارد. درست به همین دلیل است که بسیاری معتقدند هر توافق تازهای که فقط بر محدودسازی غنیسازی آینده تأکید کند، محکوم به شکست است.
حتی اگر تأسیسات غنیسازی ایران به طور کامل از کار بیفتد، ذخایر اورانیومی که در اختیار دارد، میتواند پروژه تسلیحاتی را زنده نگه دارد.
از نگاه غرب، مشکل اصلی آن است که هیچکس نمیتواند با اطمینان بگوید چه مقدار از اورانیوم غنیشده ایران هنوز موجود است، چه بخشی از آن قابل بازیابی است، و آیا ایران مقادیر بیشتری را بهطور مخفیانه در جای دیگری پنهان نکرده است یا نه. این ابهامات، هرگونه توافق صرفاً مبتنی بر آینده را بیمعنا میکند.
ایران البته همواره هرگونه تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای را انکار کرده و برنامه هستهای خود را صرفاً صلحآمیز معرفی کرده است. اما بدبینیهای عمیق ناشی از گذشته، همراه با واقعیتهای موجود در مورد ذخایر اورانیوم، باعث شده اعتمادسازی تقریباً ناممکن به نظر برسد. اروپاییها میخواهند با گفتوگو راهی برای نجات دیپلماسی بیابند، ولی اگر مسئله ذخایر کنونی روی میز نباشد، نتیجه هر توافقی صرفاً به تأخیر انداختن بحران خواهد بود نه حل آن.
بدین ترتیب، سناریویی که پیش روست چندان روشن نیست. فعالسازی مکانیسم ماشه میتواند ایران را بیش از پیش منزوی کند و اقتصاد آن را در تنگنای شدید قرار دهد. اما در عین حال، بازگشت کامل تحریمها ممکن است تهران را به سمت اقدامات تندتر سوق دهد. از سوی دیگر، ادامه مذاکرات بدون شفافسازی درباره اورانیوم موجود، تنها خرید زمان خواهد بود.
واقعیت آن است که مسیر دیپلماسی در موضوع هستهای ایران باریکتر از همیشه شده است. بدون رسیدگی به مسئله ذخایر اورانیوم با غنای بالا، هیچ توافقی پایدار نخواهد بود و «توافق جدید» از همان آغاز محکوم به شکست خواهد بود.