در اواخر سال ۲۰۲۳ مجموعهای از آتشسوزیها در جنوب فرانسه توجه سرویسهای اطلاعاتی اروپا را جلب کرد. کارخانهای برای تصفیه آب، شرکتی تولیدکننده محصولات لاستیکی و یک مرکز شستوشوی کامیونها – هر کدام در شهری متفاوت – ناگهان در آتش سوختند. در نگاه نخست هیچ ارتباطی میان این سه مرکز وجود نداشت، جز یک نکته: مالکانشان اسرائیلی بودند.
به گفته مقامات امنیتی فرانسه، عامل این آتشسوزیها یک مجرم سابقهدار بود که گمان میرود توسط دولت ایران اجیر شده باشد. او هنگامی دستگیر شد که به آلمان سفر کرده بود تا خانهها و محل کار چهرههای برجسته یهودی را زیر نظر بگیرد. این تنها یکی از نمونههایی است که نشان میدهد ایران برای تهدید یهودیان و اسرائیلیها در سراسر جهان از شبکههای جنایی استفاده میکند.
پرونده استرالیا نیز در همین چارچوب بررسی میشود. بر اساس گزارشها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستکم دو حمله ضدیهودی در ملبورن و سیدنی را تأمین مالی کرده است؛ یکی علیه یک کنیسه و دیگری علیه یک فروشگاه مواد غذایی یهودی. این حوادث درست پس از تنش دیپلماتیک میان اسرائیل و استرالیا و اوجگیری اعتراضات علیه جنگ غزه رخ داد و پرسشهای زیادی برانگیخت: چرا ایران باید کنیسهای در ملبورن یا یک فروشگاه یهودی در سیدنی را هدف قرار دهد؟
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستکم دو حمله ضدیهودی در ملبورن و سیدنی را تأمین مالی کرده است؛ یکی علیه یک کنیسه و دیگری علیه یک فروشگاه مواد غذایی یهودی.
منتقدان میگویند چنین اقداماتی ناخواسته به نفع جریانهای راستگرای اسرائیل تمام میشود، زیرا این گروهها همواره استدلال میکنند که یهودیان در خارج از اسرائیل امنیت ندارند. همچنین این حملات بهانهای به دست دولتها داده تا اعتراضهای مشروع علیه جنگ غزه و حمایت از فلسطینیان را بیاعتبار کنند و حتی زمینه محدودسازی انتقاد از سیاستهای اسرائیل را فراهم آورند.
تحلیلگران بر این باورند که در منطق برخی از جریانهای حاکم در ایران، چنین اقداماتی بخشی از استراتژی بزرگتر برای تهدید اسرائیل و نشان دادن قدرت جمهوری اسلامی فراتر از توان نظامی و دیپلماتیک واقعی آن است.
کارشناسان میگویند آنچه در فرانسه و استرالیا رخ داده، نمونهای از رویکرد همیشگی جمهوری اسلامی است: نمایش قدرت از طریق اقدامات غیرمتعارف و نامتقارن. به گفته توماس ژونو، استاد دانشگاه اتاوا، ایران با چنین اقداماتی میکوشد خود را «دولت مقاومت» در برابر اسرائیل و آمریکا معرفی کند.
دههها تحریم اقتصادی و محدودیتهای نظامی سبب شده ایران در میدان جنگ مستقیم یا دیپلماسی رسمی دست بالا را نداشته باشد. در نتیجه، سپاه پاسداران به تاکتیکهای نامتقارن روی آورده است: از تهدید مخالفان در میان ایرانیان خارجنشین گرفته تا حمایت از گروههای شبهنظامی یا اجرای عملیات خرابکارانه در کشورهای غربی.
این رویکرد به شکایات گسترده در اروپا، کانادا و آمریکا منجر شده است. بسیاری از ایرانیان مقیم استرالیا سالهاست از آزار و فشارهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی گلایه میکنند و از دولت استرالیا خواستهاند سپاه را در فهرست گروههای تروریستی قرار دهد. کانادا پس از بحثهای طولانی در سال گذشته این کار را انجام داد، اما کارشناسان تردید دارند که چنین اقدامی بدون اجرای مؤثر قوانین نتیجهای داشته باشد. ژونو هشدار میدهد که اگر استرالیا نیز سپاه را تروریستی اعلام کند، باید توانایی اجرای عملی آن را داشته باشد؛ در غیر این صورت این اقدام بیشتر جنبه نمایشی خواهد داشت. او تأکید میکند تنها زمانی فشار واقعی بر ایران وارد میشود که کشورهای غربی به شکل جمعی و هماهنگ عمل کنند، نه بهطور پراکنده و منفرد.
بسیاری از ایرانیان مقیم استرالیا سالهاست از آزار و فشارهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی گلایه میکنند و از دولت استرالیا خواستهاند سپاه را در فهرست گروههای تروریستی قرار دهد.
از منظر تهران، یکی از انگیزههای اصلی این فعالیتها بازدارندگی است: ایجاد هزینه برای دشمنان تا از حمله مستقیم به خاک ایران خودداری کنند. اما تحولات اخیر نشان داده این راهبرد هم کارآمدی محدودی دارد. شکست حزبالله در لبنان، سقوط حکومت اسد در سوریه و بمبارانهای مشترک آمریکا و اسرائیل در ژوئن که بخش بزرگی از توان نظامی ایران را فلج کرد، سپاه را در وضعیت تدافعی قرار داده است. رهبران جمهوری اسلامی که همواره بر «دفاع پیشرو» از طریق حمایت از نیروهای نیابتی تکیه داشتند، اکنون با دستهای بستهتری مواجهاند.
ایران در حال حاضر دوستان اندکی دارد و گزینههایش محدودتر از همیشه است. حمایت از فعالیتهای بیثباتکننده در خارج نه مانع حملات شده و نه موجب افزایش نفوذ بینالمللی ایران گشته است؛ بلکه صرفاً تحریمها و فشار اقتصادی بیشتری را به دنبال داشته که بار اصلی آن بر دوش مردم ایران افتاده است.
با این حال، به نظر میرسد در غیاب گزینههای نظامی و سیاسی قابل اتکا و با بیمیلی رهبران به انجام اصلاحات داخلی، این رویکرد نامتقارن و پرهزینه همچنان بخش مهمی از استراتژی سپاه باقی خواهد ماند. پیامدهای بلندمدت آن نه به سود کشورهای غربی خواهد بود و نه به سود ایرانیان.